حالا چون جلسه، جلسهى خصوصى است و همهى شما برادران و خواهر عزيزمان دوستان نزديک من هستيد، يعنى من با اكثر شماها از نزديک دوست و معاشر و همكار بودهام، نمیخواهم تعارف بكنم يا اينكه يک چيزى را نگفته بگذارم. من واقعاً از آقاى ميرسليم راضى هستم؛ هم از خود ايشان، هم از كار ايشان؛ يعنى هيچ نبايد از اين معنا [سوء برداشت بشود]، كمااينكه شنيدم كه گويا تصوّرى شده بوده كه ما يک بىاخلاصىاى به ايشان كرديم؛ نخير، اصلاً چنين چيزى نيست؛ اين به معناى آن است كه من به كار اهمّيّت ميدهم. اين كار، كار مهمّى است؛ بعد از اين هم، كار دبيرخانه مهمتر خواهد شد، براى اينكه اين جلسه يک جلسهى حدوداً سیوپنجنفره شد، آن هم از اعاظم فرهنگى كشور؛ يعنى الان جلسه به نسبت، خیلی جلسهى بزرگ و سنگينى است. به قول معروف «كثرة المبانى تدلّ على كثرة المعانى»؛4 دنبال اين كثرت مبانى و كثرت معانىاى هم كه هست، كثرت توقّعات هست؛ يعنى طبعاً توقّعات زيادى از اين جلسه خواهد بود براى مسائل فرهنگ كشور. از اين جهت است كه من لازم ميدانم دبيرخانه واقعاً به صورت فعّالى مثل يک وزارتخانهاى با يک مديريّت مباشر و كاملاً ناظرى كه دغدغهى مشكل ديگرى مثل وزارت را هم نداشته باشد، اداره بشود؛ وَالّا خود آقاى ميرسليم هميشه يار و همكار ما در مسائل گوناگون، بخصوص در مسائل فرهنگى بودهاند. البتّه من لازم است از جناب آقاى دكتر هاشمى5 هم كه اين دبيرخانه را ايشان تأسيس كردند و عمدهى اين عناصر را ايشان در واقع راه انداختند، تشكّر كنم؛ ايشان هم حقّاً و انصافاً در دوران دبيرىِ اين شورا خيلى كار كردند، خيلى زحمت كشيدند؛ آقايانى كه آن روز بودند ميدانند كه ايشان چقدر واقعاً تلاش باارزش انجام دادند. از ايشان، از آقاى ميرسليم و ــ به وسيلهى جناب آقاى ميرسليم ــ از يكايک اعضاى دبيرخانه، من صميمانه تشكّر ميكنم و خداى ناكرده هيچ انتزاع ناشايستى برخلاف نظر خود بنده از اين معنا نشود. حالا من چند جملهاى عرض ميكنم دربارهى مسائلى كه در اين وضع جديد و تازه مورد نظر است.