بیانات سال 1375


فرهنگ خيلى اهمّيّت دارد. اگر ما دنبال استقلال هستيم، بايد به فرهنگ مراجعه كنيم و روى فرهنگ كار كنيم؛ اگر دنبال خودكفائى هستيم، اگر دنبال رفاه عمومى مردم هستيم، اگر دنبال تديّن مردم هستيم، اگر به دنبال يک تمدّن بزرگ اسلامى هستيم ــ كه بايد باشيم و البتّه هستيم ــ بايست بر روى مسئله‌ى فرهنگ يک تأمّل و تلاش و توجّه و سرمايه‌گذارى ويژه‌اى بكنيم. من به آنچه تا حالا كرده‌ايم اعتراضى ندارم. البتّه ما در اوایل كار، شايد در اوایل انقلاب، بعضى از غفلتها و كوتاهى‌ها را هم كرديم؛ كننده‌ى اين غفلتها هم كسى غير از خود ماها نيست. اگر چنانچه كسى بخواهد نسبت به كوتاهى‌هايى كه در اوایل انقلاب شده مقصّرى پيدا كند، يقيناً يكى از مقصّرين خود بنده هستم، منتها معتقدم كه آنچه تا حالا كوتاهى و قصور انجام شده، لازمه‌ى طبيعى وضعيّت كشور ما و جامعه‌ى ما و انقلاب ما بوده. ماها همه واقعاً دلسوزانه كار كرديم [امّا] خب يک چيزهايى از چشم دور ميمانَد؛ انسان به يک چيزهايى با تجربه ميرسد، يک چيزهايى را [هم] در طول زمان مى‌آموزد و فراميگيرد. على‌اىّ‌حالٍ، آنچه امروز ميفهميم و احساس ميكنيم که بايد انجام بدهيم، اين است كه مسئله‌ى فرهنگ را با كلّيّتش ــ كه حالا مقدارى توضيح خواهم داد ــ بايد مسئله‌ى اوّل اين كشور به حساب آورد. ما اگر توانستيم فرهنگ اين كشور را با پايه‌هاى مستحكم و قويم6 و نهادهاى صحيحى كه كارايى لازم را داشته باشند، پشتيبانى و تقويت كنيم، كار اين كشور روى غلتک خواهد افتاد و پيشروى اين كشور در همه‌ى زمينه‌هاى مورد نظر تضمين خواهد شد؛ اگر چنانچه ما فرهنگ را اصلاح نكرديم، درست نكرديم، دنبال نكرديم، برنامه‌ريزى‌هاى ما در همه‌ى كارها به احتمال زياد برنامه‌ريزى‌هاى ابتر خواهد بود؛ يعنى مدّتى تلاشى ميكنيم، زحمتى ميكشيم امّا نمیتوانيم به نتايج قطعى آن اميدوار باشيم. لذاست كه مسئله‌ى فرهنگ خيلى مهم است.

«7»