بیانات سال 1375


اگر بخواهيم اين كارى كه مورد نظر است در اين تشكيلات و در اين ستاد مركزى ــ به تعبير بنده ــ انجام بگيرد، به نظر من بايستى كارهاى جزئى و ريز را ما از دست‌وبال اين تشكيلات جمع كنيم. فرض بفرماييد مثلاً مجموعه‌اى از بزرگان مى‌نشينند ــ فرضاً رئيس‌جمهور، رؤساى سه قوّه، مسئولين مهم ــ اساسنامه‌ى فلان مؤسّسه را تصويب ميكنند؛ اين به نظر من چيزى نيست كه خيلى قابل دفاع باشد. من البتّه نميخواهم از مسئوليّتهاى شما چيزى را حذف بكنم، آن به عهده‌ى خود شورا است؛ بعضى از چيزها را ممكن است بكلّى حذف كنيد، بعضى از چيزها را هم با توجّه به اينكه حالا جمعيّت ما اينجا زياد است، به زيرمجموعه‌هاى خود شورا منتقل كنيد. يكى از مشكلات كار ما در آن وقت ــ كه مسلّم بعد از زمانى هم كه بنده بودم، همين مشكل بوده ــ اين بود كه چون عدّه كم بود، در كارهايى كه خود مجموعه بايد انجام ميداد، دچار مشكل ميشد؛ يعنى افراد زيرمجموعه آن‌قدرى نبودند كه بتوان كارها را از خود شورا به آنها منتقل كرد و اينها قبول بكنند و انجام بدهند؛ ما مجبور بوديم به يک جمع خاصّى، مثلاً به چند نفر خاصّى، كارهاى متعدّدى را ارجاع كنيم. حالا بحمداللّه اين‌جورى نيست؛ حالا افراد زيادند، همه ميتوانند دست‌اندركار مسائل شورا باشند؛ بخصوص آقايانى كه با سِمت حقيقى در اينجا عضوند نه با جنبه‌ى حقوقى و عنوانى خودشان، كه طبعاً اينها ممكن است مشاغل كمترى داشته باشند و اشتغالاتشان اجازه بدهد كارهايى را قبول بكنند. خلاصه، كارهاى ريز را از دست‌وبال شورا جمع كنيم، كارهاى اساسى را مطرح كنيم و به آنها جدّاً پرداخته بشود؛ حقيقتاً به يک نقطه‌اى برسد كه [کارهای ریز] قطع بشود. قبلاً با جناب آقاى هاشمى راجع به همين مسائل صحبت بود، ايشان میفرمودند مثلاً مسائل مربوط به دانشگاه‌ها و مانند اينها به يک نقطه‌اى ميرسد و قطع ميشود، [ولی راجع به] مسائل مربوط به فرهنگ عمومى بحث هم زياد ميشود، امّا به يک نقطه‌اى كه بشود آن را قطع كرد و به صورت تصميم‌گيرى قطعى رسيد، غالباً نميرسد؛ مسائل كش‌دارى است ديگر، طبيعتش هم اين است. اگر چنانچه در اين مجموعه‌ى جديد حقيقتاً موضوعها به صورت تحديدشده و دقيق، مرزبندى‌شده، مطرح بشود و به يک نتايج عملى برسد و اين نتايج اجرا بشود، به كسانى كه بايد آنها را اجرا كنند ابلاغ بشود ...... و اين‌جور نباشد كه شوراى عالى انقلاب فرهنگى تصميمى را در زمينه‌اى بگيرد، در حالى كه اين تصميم در عمل معلّق بماند و نتواند پيش برود.

«17»