ما دشمنان فرهنگى زيادى داريم؛ مبارزه با اسلام و انقلاب به صورت فرهنگى يک چيز جدّى است؛ اين چيزى كه ما به آن ميگوييم «تهاجم فرهنگى»، يک امر واقعى است، يک امر جدّى است، يک امر حقيقى است. الان باورهاى سياسى ما با ابزارهاى فرهنگى دشمنان هدفگيرى ميشود؛ باورهاى دينى ما هدفگيرى ميشود؛ عادات حسنهى ملّت ما مورد تهاجم قرار ميگيرد و هدفگيرى ميشود؛ خيلى هم دقيق اين كار انجام ميگيرد. خلاصه، آن چيزى كه انقلاب بر پايهى آن به وجود آمده، يعنى فرهنگ اسلام ناب و فرهنگ انقلابى، دقيقاً مورد تهاجم دشمنان است. در يک چنين وضعى، مديريّت فرهنگى لازم است. به تعبيرى كه بنده در اين نوشته7 آوردم، يک ستاد مركزى فرهنگى واقعاً لازم است؛ بايد كسانى بنشينند فكر كنند. من خيلى هم نميخواهم اين تعبير ستاد مركزى را تكرار كنم كه بعضىها تصوّر كنند يک نظامیگرىاى دارد ميشود؛ نخير، به هيچ وجه مراد اين نيست؛ يک تمركز مورد نظر است، يک مديريّت متمركز و هدايتكنندهاى لازم است.