بیانات سال 1375


خب، حالا ميرسيم به مسئله‌ى كربلا، كه از جهت ديگرى مسئله‌ى كربلا مهم است؛ اين هم باز درس است براى كسانى كه ميخواهند الگو قرار بدهند اين بزرگوار را. ببينيد عزيزان من! ماجراى كربلا تقريباً نصف روز يا اندكى بيشتر از نصف روز طول كشيده است، يک تعدادى هم شهيد شدند ــ 72 نفر يا چند نفر كمتر يا چند نفر بيشتر ــ خب، اين‌همه شهيد در دنيا هست، [امّا] مسئله‌ى كربلا كه شما مى‌بينيد اين‌قدر عظمت پيدا كرده است ــ كه حقّش هم هست و هنوز از اينها عظيم‌تر است ــ و اين‌جور در اعماق وجود بشر تأثير گذاشته و نفوذ كرده است، به خاطر روح اين قضيّه است. جسم قضيّه خيلى حجمى ندارد؛ بالاخره بچّه‌ى كوچک همه‌جا كشته شده است؛ آنجا يک بچّه‌ى شش‌ماهه كشته شد، بعضى جاها قتل‌عام كردند، صدها بچّه را دشمنان كشته‌اند. اينجا قضيّه از لحاظ جسمانى مطرح نيست، قضيّه از لحاظ معنا و روح خيلى مهم است. روح قضيّه اين است كه امام حسين (عليه السّلام) در اين ماجرا با يک لشكر روبه‌رو نبود، با يک جماعتى از انسانها ــ ولو صد برابر خودش ــ طرف نبود؛ [بلکه] امام حسين با يک جهانى انحراف و ظلمات روبه‌رو بود؛ اين مهم است. در عين اينكه با يک جهان كج‌رَوى و ظلمت و ظلم مواجه بود و آن جهان هم همه‌چيز داشت ــ پول داشت، زور داشت، زر داشت، شعر داشت، كتاب داشت، محدّث داشت، آخوند داشت، همه‌چیز داشت؛ وحشت‌انگيز بود ــ که آدم معمولى، حتّى آدم فوق معمولى، در مقابل عظمت پوشالى آن دنياى ظلمت، تنش ميلرزيد، قدم امام حسين در مقابل اين دنيا نلرزيد، دلش نلرزيد، احساس ضعف نكرد، احساس ترديد نكرد و يک‌تنه آمد وسط ميدان. عظمت قضيّه اين است: قيام للّه.

«12»