رشتهى بعد هم رشتهى نهى از منكر و امر به معروف در بالاترين شكلش؛ [از جمله] نامه به معاويه كه در كتابهاى تاريخ نقل شده است، نقل شيعه هم نيست؛ اتّفاقاً اين نامه را، تا آنجایى كه در ذهن من هست، مورّخين سنّى نقل كردهاند؛ گمانم شيعه نقل نكرده است ــ يعنى من برخورد نكردهام ــ يا اگر هم نقل كردهاند، از آنها نقل كردهاند. آن نامهى كذائى و نهى از منكر و امر به معروف، تا هنگام حركت از مدينه كه بعد از به سلطنت رسيدن يزيد است كه اين هم باز امر به معروف و نهى از منكر است: اُريدُ اَن آمُرَ بِالمَعروفِ وَ اَنهىٰ عَنِ المُنكَر.4