البتّه مسئلهی ملّتها در این مورد خیلی مشکل نیست؛ مشکل مسئلهی دولتها است، دولتهای اسلامی [باید] یک امر سادهای را که هر عاقلی به آن توجّه میکند مورد توجّه قرار بدهند، و آن، این است که انسان عاقل از ذخایری که در اختیار دارد استفاده میکند، از امکاناتی که در اختیار دارد استفاده میکند. خب اسلام یک ذخیرهای است در اختیار کشورهای اسلامی؛ گیرم خیلی هم پابند به اسلام نباشند، امّا اسلام موجب میشود امّت اسلامی احساس ارتباط و وحدت بکند و این خیل عظیم یک میلیارد و چند صد میلیونی مسلمان، در مسائل گوناگون دنیای اسلام حضور داشته باشد. بلاشک اگر حمایتهای دنیای اسلام از مسلمانان بوسنی نبود، امروز از مسلمانان بوسنی در اروپا هیچ خبری نبود، و آنها را از بین میبردند. همین حمایت کشورهای اسلامی کمک کرد به آنها؛ اگرچه همه هم حمایت نکردند، به طور کامل هم حمایت نکردند، امّا احساس شد که دولتهای اسلامی به این مسئله اهتمام دارند. عین این قضیه در همهی دنیای اسلام عملی است؛ کشورها همیشه بینیاز نیستند از کمک یکدیگر؛ همیشه بینیاز نیستند از وزنهی عظیم احساسات امّت اسلامی، و میتوانند از این استفاده کنند؛ این یک ذخیره است، یک گنج است؛ چرا از این گنج استفاده نکنند؟ به این نکته توجّه نمیشود. یک محاسبهی سادهای وجود دارد؛ به این توجّه نمیشود و نتیجه به سود دشمنان اسلام است.