سه عرصه در اسلام معیّن شده است برای فعّالیّت زنان: یکی عرصهی تکامل معنوی و رشد معنوی خود زن است. زن و مرد هیچ تفاوتی در میدان رشد و تکامل معنوی ندارند؛ یعنی مرد میتواند به عالیترین مقامات از لحاظ معنوی برسد، زن هم میتواند به بالاترین مقامات از لحاظ معنوی برسد؛ مرد میتواند به حدّ علیبنابیطالب برسد، زن میتواند به حدّ فاطمهی زهرا (سلام اللّه علیها) برسد. قرآن کریم وقتی میخواهد نمونهای برای انسانهای باایمان ذکر بکند، این نمونه را از میان مردان ذکر نمیکند [بلکه] از میان زنان ذکر میکند: وَضَرَبَ اللّهُ مَثَلًا لِلَّذینَ ءامَنُوا امرَاَتَ فِرعَون. دو زن را خدای متعال در اینجا به عنوان دو نمونه از انسانهای برجسته و مؤمن ــ نه از زنان برجسته ــ ذکر میکند؛ یعنی در صحنهی انسانیّت و تکامل معنوی، خدای متعال وقتی دو نمونهی ممتاز میخواهد بیان کند، سخن از پیغمبران و مردان بزرگ و شخصیّتهای علمی و دینی نمیکند بلکه سخن از دو زن میگوید: یکی از آن دو زن، زن فرعون است؛ اِذ قالَت رَبِّ ابنِ لی عِنـدَک بَیتًا فِی الجَنَّـة.2 زنی در مقام مبارزه با قدرت طاغوتی شوهرش، زنی با استقلال کامل که زیر بار شوهر متجاوز و قدرتمند و فرعونصفت و فرعوننام خود نمیرود؛ عظمت این زن اینجا است. شوهر نمیتواند راه گمراهی را بر این زن تحمیل کند، اگرچه آن شوهر شخصی باشد در حدّ فرعون، با آن قدرت و با آن شخصیّت! میلیونها مرد زیر دست این مرد، زیر دست فرعون و محکوم ارادهی او هستند امّا همسر خود این مرد در خانه، محکوم ارادهی او نیست؛ آزاد است، ایمان میآورد به خدا، راه فرعون را ترک میگوید، و راه خدا را، راه حق را انتخاب میکند و لذا به عنوان یک موجود، یک انسان برجسته ــ نهفقط از میان زنان بلکه از میان همهی بنینوع بشر ــ انتخاب میشود. دیگری هم، وَ مَریمَ ابنَتَ عِمران؛3 مریم، مادر عیسی، دختر عمران. این هم یک زن دیگر است. زنی جوان، در مقابل سوءظن و تهمت و نگاه سوءظنآلود همهی مردم شهر خود و منطقهی خود، مثل کوه میایستد و کلمةاللّه و روحاللّه را که خدای متعال با قدرت کاملهی خود در دامان پاک او گذاشته است، بر روی دست میگیرد و مثل نورافکنی فرزند خود را بر دنیای تاریک آن زمان میافکند و دنیا را نورباران میکند.