بیانات و مکتوبات سال 1371


پس اگر شما در شکّید از آنچه ما بر این بنده‌ی خودمان که در مقابل شما است، نازل کرده‌ایم، راه برطرف کردن شک این است که میگوییم: فَأتوا بِسورَةٍ مِن مِثلِه؛ یک سوره از قبیل و مثل همینی که ما بر او آوردیم، شما بیاورید. عرض کردیم این معنایش این نیست که یک آدم عامی‌ای هم که هیچ سخنوری ندارد باید برود خودش بیاورد که اگر نتوانست بیاورد، پس بیاید تسلیم بشود؛ نه، او مراجعه کند به آن که میتواند. کمااینکه آن روز بزرگ‌ترین فصحای عرب وجود داشتند و منکر قرآن بودند [امّا] وقتی در مقابل قرآن قرار گرفتند، در مقابل همین آیه قرار گرفتند ماندند؛ در مقابل این قبیل آیات که قرار گرفتند ماندند؛ نه فقط نتوانستند آیه‌ای بیاورند خب اگر واقعاً توانایی بود، چند آیه می‌آوردند، چند سوره درست میکردند به همین شکل ارائه میکردند، میگفتند بیا؛ شما داری با همین چیزها مردم را دعوت میکنی؟ نه فقط نتوانستند این کار را بکنند، آن چنان درماندند در مقابل این چیز نو، این درخشش نو، این دعوت نو که دلها را مخصوصاً جوانهای پاک‌دل را، پاک‌طینت را که تعصّبات در اینها کمتر بود، به سوی خود جذب میکرد، که مجبور شدند در مقابل نفوذ دعوت پیغمبر در دل این جوانها و این قشرهای پاک‌طینت و پاک‌دل به زور متوسّل بشوند: اینها میرفتند دَم گوش مسافرینی که به مکّه می‌آمدند در ایّام حج حجّ شرکی، نه حجّ توحیدی برای اینکه گوش نکنند به سخن پیغمبر، میگفتند که آقا، این آدم خطرناک است، چنین است، چنان است، به حرفش گوش نکنید. درمانده بودند؛ این نشانه‌ی درماندن است. پس این سخن قرآنی به طور کامل و روشن دارد با اینها تحدّی میکند. البتّه اتمام حجّت است نسبت به کسانی که شک دارند، و تحدّی و مبارزطلبی است در مقابل دشمنان عنود و خصمهای بدون صدق؛ کسانی که صادقانه برخورد نمیکنند و واقعاً لجاجت دارند؛ لجوجها؛ [پس] نسبت به همه‌ی اینها تحدّی نیست. بعضی از مفسّرین میگویند این آیه تحدّی است؛ تحدّی یعنی مبارزطلبی، که وسط میدان کسی بیاید بگوید آقا، بسم‌اللّه‌! این مال ما؛ شما بیاور بیرون ببینم چه داری. به این میگویند «تحدّی». این نسبت به همه تحدّی نیست؛ نسبت به شاکها و کسانی که شک دارند امّا صادقانه است شکّشان، واقعاً تردید دارند و میخواهند روشن بشوند برایشان، اتمام حجّت است؛ یعنی حجّت را بر اینها تمام میکند، میگوید خیلی خب، این راه است؛ از این راه بروید تا شکّتان برطرف بشود؛ و نسبت به آن لجوجها و عنودها بله، تحدّی است یعنی مبارزطلبی است. خب «فَأتوا بِسورَةٍ مِن مِثلِه»، حالا که این سوره را رفتید و تهیّه کردید و آوردید و میخواهید مقایسه کنید، ما نمیگوییم بیایید از ما شهادت و گواهی بطلبید و داوری بطلبید البتّه خدا بهترین گواهان است؛ آیه‌ی قرآن میگوید: قُلِ اللّهُ شَهیدٌ بَینی وَ بَینَکُم؛13 خدا شهید است، خدا گواه است، بهترین گواه‌ها او است امّا شما که او را قبول ندارید؛ شما که خدا را به شهادت قبول ندارید؛ اگر شهادت خدا را قبول داشتید، سخن خدا را می‌شنیدید در همین آیات الهی و میفهمیدید بروید شهدای خودتان را، آن شهدایی که غیر از خدا دارید بیاورید. خودتان داور بیاورید تا قضاوت کنند و ببینیم که آنها چه میگویند. وَ ادعوا شُهَداءَکُم مِن دونِ اللّه‌؛ گواهانتان را بجز خدا بیاورید؛ یعنی آن گواهانی که بجز خدا دارید و فکر میکنید که اینها میتوانند شهدای شما و داوران شما باشند بیاورید، اِن کُنتُم صادِقین؛ اگر راستگو هستید. اگر راست میگویید که ما شک داریم، نمیدانیم چه کار کنیم، این راهش است امّا اگر چنانچه دچار لجاج و عناد هستید، آن وقت آن مطلب دیگری است. فَاِن لَم تَفعَلوا؛ اگر این کار را انجام ندادید، یعنی نتوانستید این کار را بکنید، وَ لَن تَفعَلوا؛ و نخواهید هم کرد. کلمه‌ی «لَن» در عربی، نفی ابدی است؛ یعنی هرگز نخواهید کرد؛ برخلاف «لَم» و «لا» و مانند این چیزها است. لَن تَفعَلوا؛ یعنی هرگز نخواهید کرد. در قرآن [داریم]، «لَن نُؤمِنَ لَکَ حَتّیٰ نَرَی اللّهَ جَهرَة»؛14 «لَن» نفی ابدی است که به صورت جمله‌ی معترضه است که ما در نشانه‌گذاری‌های فارسی اگر بخواهیم بنویسیم، باید بین دو خطّ تیره بگذاریم. فَاِن لَم تَفعَلوا وَ لَن تَفعَلوا؛ اگر نمیتوانید و نمیکنید که البتّه هم نمیتوانید هرگز آن وقت: فَاتَّقُوا النّارَ الَّ‌تی وَقودُهَا النّاسُ وَ الحِجارَة؛ پس دیگر برحذر باشید از آتش خدای متعال؛ از آتش غضب و آتش دوزخ الهی که انسانهای لجوج و عنود در این دوزخ دچار خواهند شد، که شرح این آیه را ان‌شاءاللّه جلسه‌ی بعدی عرض خواهم کرد.

«11»