خب، پس مضمون این آیه این است: ما که از شما خواستیم عبودیّت خدا کنید در آن دو آیهی قبل و عبودیّت خدا یک رابطهی مستقیمی دارد با سخنان وحی که این پیغمبر ما دارد بر شما عرضه میکند، باید برطبق این سخنان عمل کنید تا عبودیّت واقعی خدا را بتوانید انجام بدهید. حالا اگر شما در پاسخ به این دعوت ما بگویید که ما این حرفهایی را که این آقا آورده مطمئن نیستیم که از طرف خدا است؛ خیلی خب، راهش این است که بروید سراغ کسانی که اهل این کارند، اگر خودتان اهل این کار هستید، خودتان، یک سوره ولو سورهی کوچکی مثل این سورهها را بیاورید که ما آوردهایم؛ اگر نتوانستید بیاورید، باید دیگر قبول کنید. یعنی واقعاً اگر انسان حقیقتاً دچار شک است، یعنی دچار تردید است، مرض و غرضی ندارد، وقتی که دید نمیتواند، میفهمد که بله، این حرف حرف درستی است، این سخن سخن خدا است؛ بشر نتوانست دیگر؛ برترین انسانها نتوانستند، این تصدیق میکند. اگر کسی بر سر آن نباشد که بفهمد، دنبال لجاجت باشد، نخواهد حق را قبول بکند، خب این اگر چنانچه همین امتحان را، آزمایش را هم انجام داد، دید کسی نمیتواند، باز هم قبول نخواهد کرد: هر درونی کو خیالاندیش شد/ چون دلیل آری خیالش بیش شد8 وسوسهها و تردیدهایی که ناشی از خودخواهی و مقامخواهی و دنیاطلبی و دلبستگیهای شخصی و قومی و از این قبیل است، اینها البتّه جلوی چشم انسان را میگیرد و انسان نمیتواند حقیقت را آن چنان که هست درک بکند؛ و معذور هم نیست چنین کسی؛ انسان باید از خودخواهیها بیرون بیاید و از خود هجرت بکند تا اینکه بتواند بفهمد. این مضمون این آیهی اوّل.