بیانات و مکتوبات سال 1371


ماها متأسّفانه هنوز یاد نگرفته‌ایم، عادت نکردیم، دستمان روان نیست، بیشتر دلمان میخواهد همین‌طور در این کتابها ورق‌ورق بگردیم. مرحوم والد ما اوایل [البته] این اواخر فرق کرده بود این کتابهایی که چاپ حروفی بود و کوچک بود، رغبت نمیکرد بردارد نگاهشان کند، خوشش نمی‌آمد؛ از همان کتابهای بزرگ آن‌جوری ایشان خوشش می‌آمد؛ مثلاً مکاسب چاپ شده بود آن‌وقت‌ها چاپ شهیدی در خانه بود [ولی] ایشان خوشش نمی‌آمد! مکاسب قدیمیِ چاپ قدیم را ایشان دلش میخواست که ورق بزند. ببینید اُنس، چقدر چیز عجیبی است، آدم را چطور میکشاند. خب آقا، این کتاب فهرست دارد، این کتاب خوش‌خط‌تر است، حاشیه دارد؛ نه، فایده نداشت. ما الان همان حالت را تقریباً داریم؛ [یعنی] حاضر نیستیم خیلی از این وسایل استفاده کنیم؛ باید به ماها یاد بدهند، عادت کنند، روان بشود؛ وقتی که روان شد، آن‌وقت استفاده میشود و از آن استفاده و بهره‌های فراوانی گرفته خواهد شد.

«7»