حالا این [کار شما] یک شروع است. بنده تصوّرم این است که این دانش جدید که بحمداللّه بشریّت به برکت تعالیم دین و به برکت تعالیم انبیا این راه را دارد میپیماید دارد خیلی جاهای حسّاسی را طی میکند و انسان احساس میکند که الان خیلی کارهای بزرگی دارد در این زمینه انجام میگیرد. ما نمیتوانیم بگذاریم این میراث باارزش علمی خودمان از این دانش بیگانه بماند. حقیقتاً شاید یکی از دو مقصود عمدهی من و امید عمدهی بنده از این کاری که الان دارد انجام میگیرد، این است که ما از این طریق وارد بشویم و حوزه را آشنا کنیم با علوم جدید و کاربردهای آنها و استفادهی از آنها، برای کارهای خودمان؛ و نمیتوان جلوی این را بست، نمیشود این را نفی کرد. ما چطور وقتی که از خاکفرج یا جوبشور حالا گرچه اینها ظاهراً از محلّاتِ خیلی دور نیست، آنوقتها از محلّاتِ دور قم بود بخواهیم به مثلاً مدرسهی فیضیّه برسیم، خب تاکسی سوار میشویم. نمیشود گفت که آقا این علمِ جدید است، این تکنولوژی جدید است، این به درد ما نمیخورد، پیاده برویم! مگر میشود همچین حرفی زد؟ خب باید آدم سوار شود و از این استفاده کند که برود به درس برسد. خب، از هر رشتهای، شاخهای، جرقّهای از دانش جدید باید همینجور استفاده کرد؛ بر بالهای آن سوار شد و خود را رساند به آن جایی که انسان میخواهد. بنابراین کار، کار مبارکی است؛ یعنی این را مقدّمهای قرار بدهیم برای اینکه بتوانیم انشاءاللّه حوزهی قم را آشنا کنیم با کاربرد پیشرفتهای جدید علمی و استفاده از اینها را یاد بدهیم.