و آن جهتی که قابل توجّه بیشتری است که بنده روی آن مختصری امروز میخواهم تکیه کنم و عرض کنم، آن جهت پیوستگی انقلاب با دین، با معارف اسلامی، با روحانیّت اسلام، با کانون علوم دین است؛ این یک پدیدهی مهمّی است. اگر انقلاب ما یک انقلاب دینی نبود و در رأس آن علمای دین نبودند، به پیروزی نمیرسید؛ کمااینکه شورشها و قیامهای گوناگونی در این کشور به وجود آمده امّا آنجایی که با دین و علمای دین آمیخته نبوده، به جایی نرسیده است. باز وقتی به پیروزی رسید، اگر با دین و علمای دین پیوسته نبود، بعد از پیروزی، شکست میخورد و دشمنان بر او غلبه میکردند. اینکه شما دیدید که بعد از پیروزی انقلاب، هر گوشهای از این کشور یک حادثهای به دست دشمن درست شد، فوراً به دستور رهبر عظیمالشّأن و پیشوا و امام ما (رضوان اللّه تعالی علیه) و نفوذ روحانیّت و عَلَم دین، مردم حرکت کردند و رفتند آن غائله را خاموش کردند و آن مشکل را از بین بردند؛ حتّی اگر این مشکل یک مشکلی بود در حدّ جنگ هشتساله که مشکل آن را هم مردم در حقیقت حل کردند، ]به خاطر این بود[. اگر مردم پشت سر این دفاع مقدّس قرار نداشتند، این جنگ اینجور تمام نمیشد. پس ببینید چون انقلاب دینی است، چون در رأس آن رهبری علمای دین است، رهبری دینی است، لذاست که بعد از پیروزی هم دشمن نتوانست آن را شکست بدهد؛ این دو نکته.