بیانات و مکتوبات سال 1371


بحمداللّه قضات متدیّن، شجاع، انقلابی، مؤمن در دستگاه قضائی ما فراوانند همان‌طور که اشاره شد بنده هم این معنا را تصدیق دارم. نه‌فقط کسانی که بعد از انقلاب آمده‌اند، پیش از انقلاب هم قضات شریف، دارای شجاعت اخلاقی، پاک‌دامن، می‌شناختیم؛ بنده خودم می‌شناختم از نزدیک و دور کسانی [از آنها] را که بودند در همان دستگاه قضا؛ و این در حالی بود که آن دستگاه قضای دوران طاغوت با سیاست غلط، با مدیریّت زشت و ناحق اداره میشد. کسانی آن روز در رأس قضا بودند که بویی از عدالت اسلامی نبرده بودند و ذرّه‌ای در آنها عواطف انسانی صحیح وجود نداشت؛ می‌شناختیم و میدانیم از [بین] آن کسانی که اوّلین پایه‌های دادگستری ایران را گذاشتند و آن کسانی که پایه‌های قدرت طاغوتی رضاخانی را مُشیّد20 کردند و به جزایشان هم رسیدند، که «مَن اَعانَ ظالِماً سَلَّطَهُ اللّهُ عَلَیه»؛21 دستگاه قضا درست کردند در خدمت سلطنت پهلوی، در خدمت اهداف خباثت‌آمیز و ظالمانه‌ی رضاخانی؛ در دستگاه رضاخانی، آنجایی که در رأس جامعه رضاخان است، مگر عدالت معنا دارد؟ مگر مفهوم دارد؟ آن دستگاهِ قضایشان، آن دستگاه سیاستشان، آن دستگاه اطّلاعات و تأمیناتشان؛ معنی نداشت در آن‌وقت قضا عادلانه باشد. همان سلسله و همان روش تا آخر دوران پهلوی در این کشور بود؛ با وجود آن مدیریّت خبیث و فاسد، چقدر قضات مؤمن، قضات عادل، قضات شجاع در آنجا وجود داشتند؛ بعضی البتّه به رحمت خدا رفتند، بعضی شاید بازنشسته شدند، بعضی الان هم هستند در دستگاه قضا بحمداللّه‌؛ و همچنین کسانی که بعد از انقلاب پیوستند به این دستگاه.

«18»