لذاست که مسئلهی قضا یعنی همان قضاوت کردن و حق را احقاق کردن و دل مظلوم را شاد کردن در دل آحاد مردم نور امید برمیافروزد. خب اگر چنانچه کسی دفعهی اوّل، دفعهی دوّم، دفعهی سوّم، دفعهی پنجم، هر دفعه دفعات اوّل با امید بیشتر به بنده مراجعه کند و پاسخی نبیند و عکسالعملی نبیند، بتدریج این امید کمتر خواهد شد و اگر چنانچه دفعهی دهم حادثهای برای او پیش آمد، خواهد گفت که چرا من به فلانی مراجعه کنم؟ فایدهای ندارد؛ این نور امید در او فرومیمیرد. این اوّل مصیبت است. نباید بگذاریم که نور امید دلهای مردم به دستگاه عظیم عدالت اسلامی که مظهر آن قوّهی قضائیّه است، خاموش بشود؛ و این هم [منوط] به این است که عدالت را به هر قیمتی است اجرا کنیم. بنابراین ما میتوانیم این را بهعنوان یک آرزوی عملی و بهعنوان چیزی که از دسترس ما دور نیست، آرزو کنیم و برای آن تلاش کنیم و از خدا بخواهیم «وَ ارزُقنِی اجتهادَ المُجتَهدین» در این راه، که بتوانیم قوّهی قضائیّه را به این شکل دربیاوریم. قوّهی قضائیّه به معنای حقیقی کلمه، ملجأ و پناهگاهی باشد برای کسانی که در جامعه به آنها ظلم میشود؛ هرکسی در هر حدّی و در هر مرتبهای.