اینکه در روایات همانطور که اشاره کردند جناب آقای یزدی دربارهی قاضی آنهمه تأکید دارد و برحذر داشتن از قضا بخصوص از قضای بدون علم یا خدای ناکرده همراه با بعضی مسائل منفی، وجود دارد و وارد شده است، برای این نیست که مردم دنبال قضا نروند و قاضی نشوند و از قضا بترسند و به آن نزدیک نشوند. این مثل همان روایاتی است که در باب فتوا وارد شده است که «اَجرَؤُکُم عَلَی الفَتویٰ اَجرَؤُکُم عَلَی النّار»؛6 هر که بر فتوا جرئت بیشتر میورزد، بر آتش جرئت بیشتر میورزد؛ یعنی خود را بیشتر در معرض آتش قرار میدهد، این معنایش عظمت منزلت مُفتیان در دین و ارزشگذاری کار آنها است. خطر کار هرچه بیشتر است، در میزان الهی ارزش آن کار برتر و والاتر است؛ قضا هم همینجور است. اینکه «رَجُلٌ قَضیٰ بِالحَقِّ وَ هُوَ لا یَعلَمُ فَهُوَ فِی النّار» فضلاً از7 آن کسی که «قَضیٰ بِالباطِلِ وَ هُوَ لا یَعلَم» و فضلاً از آن کسی که «قَضیٰ بِالباطلِ وَ هُوَ یَعلَم»8 این برای چیست؟ این برای آن است که مرد قضا بداند که باری که بردوش گرفته است چقدر حائز اهمّیّت و چقدر حیاتی است و چقدر در بردن این بار باید گامها را استوار برداشت و در جای محکم گذاشت و از هرگونه سستانگاری و سهلانگاری و کوتاهی و قصور اجتناب کرد تا این بار سالم به منزل برسد. بدیهی است که اینهمه تأکید را برای کار کوچکی نمیکنند؛ پس این اهمّیّت قضا را به ما نشان میدهد.