البتّه در این کارهای سینمایی و این کارهای بهاصطلاح تلویزیونی که آقایان دارید، خب روی مسئلهی جنگ و این چیزها متمرکز است و بسیار هم خوب است. من معتقدم این جنگ تمامشدنی نیست، یعنی واقعاً یک ذخیرهی عظیمی است، یک گنجینهی عظیمی است که هیچوقت تمام نمیشود؛ همیشه میشود از این استفاده کرد. من حتّی به این آقایان که گروه «روایت فتح»8 را داشتند، گفتم واقعاً شماها بنشینید دنبال کنید این کار را؛ یعنی جنگ که تمام[شده] نیست. اصلاً یک حادثهای، یک اتّفاقی یک جا میافتد، صد سال میتوان [از آن گفت]: یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت در بند آن مباش که مضمون نمانده است9 خب از این، که همیشه میشود گفت؛ یعنی از این جنگ واقعاً یک عمر میشود حرف زد؛ عمرها میشود حرف زد. شما ببینید که از یک حادثهی مثلاً کوچکی چقدر] فیلم[ میسازند، چقدر تولید میکنند، چقدر استفاده میکنند؛ خب ما جنگی داشتیم هشت سال. همین کتابهایی که این بچّههای بسیجی، حالا معمول شده مینویسند که حوزهی هنری چاپ میکند اینها را، واقعاً هر کدام یک سند ذیقیمتی است؛ خیلی چیزهای باارزشی در اینها [پیدا میشود]؛ یعنی به نظر من، هر یک از این جزوههای ۱۰۰ صفحهای، ۱۲۰ صفحهای یک چیز باارزش و عظیمی است که حالا ما درست درک نمیکنیم؛ در آینده بیشتر معلوم میشود که چقدر اینها مهم است. ما هنوز گرمیم و ملتفت نیستیم که چه اتّفاق افتاده و چه دارد اتّفاق میافتد. یا اینکه همین آزادگان دارند مینویسند گاهی از خاطراتشان، چیزهای عظیمی است. منظور این است که جنگ تمامشدنی نیست امّا فقط جنگ هم نیست. خود این مسئلهی خانوادهی شهدا که شما دنبال میکنید من گزارشهای بهاصطلاح غیر فیلم را هم میبینم و گاهی گزارشهای شاهد را مثلاً با خانواده شهیدی میروند مینشینند صحبت میکنند، اینها چیزهای بسیار باارزش و خوبی است؛ از اینها میشود ساخت؛ میشود کارهای هنری تولید کرد از این چیزها و قضایای گوناگون دیگر. البتّه یک مقوله هم مقولهی جانبازها است که من نمیدانم حالا این کار، کار شماها است یا کار آن آقایانی است که در بنیاد جانبازان هستند؛ به هر حال فرقی نمیکند، بایستی انجام داد.