در قلمرو حیات اجتماعی، آن چیزی که بهعنوان هدف معیّن شده است، عدالت اجتماعی است: لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط.4 قسط با عدل فرق میکند. عدل یک معنای عامّی است؛ عدل همان معنای والا و برجستهای است که در زندگی شخصی و عمومی و جسم و جان و آفرینش و سنگ و چوب و همهی حوادث دنیا، یک عدلی وجود دارد؛ یک موازنهی صحیح. عدل این است دیگر؛ یعنی رفتار صحیح، موازنهی صحیح، معتدل بودن، نرفتن به سمت عیب و خروج از حد از هیچ طرف؛ این معنای عدل است لکن قسط آنجوری که انسان میفهمد همین عدل است در مناسبات اجتماعی؛ یعنی آن چیزی که ما امروز از آن تعبیر میکنیم به عدالت اجتماعی. این، غیر از آن عدلِ به معنای کلّی است. اگرچه حرکت کلّی انبیا بالاخره به سمت آن عدالت به معنای کلّی است که «بِالعَدلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاِرض»؛5 آسمانها هم با همان اعتدال و عدالت و میزان بودن، سرپا هستند امّا آنچه فعلاً برای بشر مسئله است و تشنهی آن است و به کمتر از آن نمیتواند زندگی کند، قسط است. قسط یعنی همین عدل را خُرد کنید، به شکل عدالت اجتماعی برای ما دربیاورید. «لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط»؛ انبیا برای این آمدند.