نگاه که میکنیم به صحنهی بشری، مرفّهین و برخوردارها هزاران هزار بودند لکن آنها نیستند که بشریّت تداوم خودش را به وجود آنها میداند. پولدارها و تجّار و ثروتمندها و میلیونرها و خوانین گوناگون، در عرصههای وجود بشر فراوان بودند؛ شما حالا نگاه کنید مثلاً این کسانی که به نظر ما و شما سازندگان تاریخ دورانهای اخیر هستند، چه در اروپا، چه در آسیا، چه در این مناطق حالا مبارزین و مجاهدین و شهدا و قدّیسینشان را کنار بگذاریم، بگوییم آنها کارهای سختی است و ما قدّیس که نیستیم؛ آنها هیچ؛ امّا ادبایشان، شعرایشان، نویسندگانشان، مورّخینشان، دانشمندانشان، مکتشفینشان اینها را شما بیایید بگذارید در دایرهی ملاحظهی خودتان و ببینید آیا هیچکدام اینها جزو آن فئودالها و ثروتمندها و برخوردارها و پولدارها و لقمهی چرب و شیرین در دست گرفتهها و مانند اینها هستند یا نه؟ حالا اگر هم تصادفاً یک وقتی یکی از اینها به غلط روزگار و بر طبق تصادف، یک برخورداریای داشته، در قبالش هزاران فیلسوف و دانشمند و مکتشف و مخترع و شاعر و ادیب و موسیقیدان و همین آدمهای حسابی دنیا هستند که با فقر و فلاکت زندگی میکردند امّا نه شما و نه هیچ انسان باشعوری نمیآید در توزین انسانی خودش، یک دانه از این گداگرسنههای درماندههای به نان شب محتاجها را بگذارد در مقابل صدها و هزارها [تَن] از آن برخوردارها و لذّتبرها و مانند اینها. اینها هستند که تاریخ ملّتها را نوشتهاند، رقم زدهاند، ملّتها را پیش بردهاند، برای ملّتها آبرو درست کردهاند.