بیانات و مکتوبات سال 1371


بنده آن سالهایی که در غربت و در زیر فشارهای فراوان در سالهای اختناق رژیم فاسد گذشته با قرآن سروکار داشتیم، همان محدوده‌های کوچکی که بنده در مشهد دنبال میکردم، در پی این بودم که کاری بکنیم که این مستمع تلاوت قرآن، قرآن را بفهمد. گاهی میشد که خود بنده می‌ایستادم جلوی مستمعین، نیم ساعت، سه ربع ساعت، آیاتی را ترجمه میکردم، بعد یک قاری را می‌آوردیم می‌نشست، پنج دقیقه همان آیات را میخواند. سه ربع ساعت ما تلاش میکردیم، برای اینکه این مستمع، معنای پنج دقیقه [خواندن] آیه‌ی قرآن را بفهمد. خب، حالا که بحمداللّه امکانات هست. آن روز ما امکاناتی نداشتیم؛ تنها، غریب، زیر فشار [بودیم]؛ امروز که بحمداللّه امکانات در اختیار ما است. برادران! کاری کنید که مستمع قرآن، معنای قرآن را بفهمد. و شرط کنید بر قاری قرآن که معنای آنچه را میخواند، بفهمد. و با این برادران نوجوانی که قرآن را میخوانند یا حفظ میکنند با این استعدادهای خوبی که بحمداللّه اینها دارند قید کنید که باید معنا و ترجمه‌ی این قسمت قرآن را هم بفهمند؛ این یک فصل جدیدی است. بحمداللّه فصل حفظ قرآن دارد اشباع میشود. میبینم که بحمداللّه حفظ قرآن که این‌قدر روی آن تأکید داشتیم، امروز خوب شده؛ خیلی‌ها حافظند، حافظ همه‌ی قرآن یا حافظ بخشی از قرآن؛ این فضل الهی است، این لطف الهی است؛ الحمدللّه‌. فصل بعدی که باید دنبال کنیم با جدّیّت، فصل فهمیدن معانی و کلمات قرآن و معارف قرآنی است.

«6»