من در جلسهای که شما پاسداران عزیز هستید، غالباً خیلی مطالب هست که میخواهم با شما در میان بگذارم، لذا صحبت معمولاً طولانی میشود. آنچه بهطور خلاصه به شما عرض میکنم، این است که جوانان عزیز! در تاریخ کم پیش میآید که یک عدّهای از جوانها در یک جامعهای یک چنین کار بزرگی بر دوششان گذاشته شده باشد که امروز بر دوش شما این کار بزرگ گذاشته شده. صلاحیّتهای خودتان را حفظ کنید؛ بنیهی معنوی خودتان را از همهچیز عزیزتر بدانید. نمیگویم دلتان برای نیازهای زندگی هیچگونه درخواست و خواهشی نداشته باشد نه، شما فرشته که نیستید؛ [بشرید] و بشر نیازهایی دارد امّا عرض میکنم آنجایی که معارضه پیش میآید، آرمانها را مقدّم بدارید. نیازها همهی زندگی نشود؛ نیازها تعیینکنندهی در رفتار نشود؛ تعیینکنندهی در رفتار، آن مجاهدتی باشد که امروز بر دوش شما است. شما نمیگویید که جوانهای میدان جنگ بخصوص آنهایی که شهید شدند در آن برهه یک دوران استثنائی داشتند و گذشت؛ جنگ تمام شد، آن دوران هم تمام شد؟ من عرض میکنم که عین همان حرف در [مورد] دوران جمهوری اسلامی و شما وجود دارد. امروز شما موظّفید؛ این نظام را باید حفظ کنید؛ آن هم به شکل پیراسته، به شکل سالم، به شکل خالص؛ به همان شکلی که بشود آن را به ولیّعصر (ارواحنا فداه) تحویل داد؛ این وظیفهی بزرگ شما جوانهای مؤمن است. البتّه این وظیفه مخصوص پاسدارها نیست؛ پاسدار و غیر پاسدار، همه این وظیفه را دارند امّا پاسدارها نشان دادند در طول این آزمایشهای دشوار دورانهای گذشته که در این راه از همه صادقترند، ثابتقدمترند، آمادهترند. جوانهای مؤمن بسیجی ما نشان دادند که میتوانند در این مراحل عظیم به معراج بروند. شما میدان جنگ را پشت سر خودتان گذاشتید؛ روزها و شبهای خوشِ حالات معنوی را پشت سر خودتان گذاشتید.