در این میدان عظیم مبارزهی جهادی و مبارزهی اسلامی، کار یک مبارزه است. شما که کارگر هستید، در هر کارخانهای، در هر مزرعهای یا در هر نقطهای مشغول یک کاری هستید که این کار، کشور شما را از دشمنان، از بیگانگان بینیاز میکند و کمک میکند به آبادانی کشور و به آسایش مردم؛ شما دارید مبارزه میکنید؛ یک مبارزهی بسیار مؤثّری هم هست. اگر در دوران جنگ مبارزهی کارگران ما، در دستگاههای تولیدی و در صف تولید نبود، ما در جنگ وضع بدی پیدا میکردیم؛ و لذاست شما مشاهده کردهاید که در طول این دوران بخصوص در اوایل پیروزی انقلاب دشمنان تلاش میکردند کارخانهها را یا مزارع را از کار تولیدی محروم کنند. شاید یادتان باشد که آن اوایل، چقدر [تولید] شبنامه و تلاش و تبلیغات میشد برای تعطیل کردن کارخانهها. البتّه دشمن که نمیگوید من میخواهم کارخانه تعطیل بشود تا اسلام شکست بخورد؛ این را که دشمن صریحاً اعتراف نمیکند. دشمن که نمیگوید من میخواهم کارخانهها تعطیل بشود تا ایران محتاج بماند. دشمن یک اسمی روی آن میگذارد که این نیّت پلید خودش را مکتوم و پنهان بدارد؛ بهعنوان حقّ کارگر، بهعنوان انقاذ2 حقوق محرومین و از این قبیل شعارهای دروغین را درست میکردند برای اینکه کارخانهجات ما را به تعطیل بکشانند. این تلاش را چه کسی جواب داد؟ این تلاش را چه کسی خنثی کرد و چه کسی زد توی دهن دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی؟ همین طبقهی کارگر خود ما؛ همین دستهای کارگر خود ما که با دلهای مؤمن حرکت میکردند. وقتی دستِ کارآمد با دلِ مؤمن همراه و همنوا باشد، آنوقت کارها کیفیّت پیدا میکند.