بیانات و مکتوبات سال 1371


و من این جمله را عرض بکنم: امروز شما ملاحظه میکنید که دنیا، دنیای یک مبارزه‌ی دوجانبه است: یک طرف، قدرتمندها و قوی‌پنجه‌های جهانند، و یک طرف ملّتهای مظلوم و مستضعف و گاهی بعضی از دولتها؛ یک مبارزه‌ی این‌جوری الان هست؛ مبارزه‌ی واضحی است، مبارزه‌ی پُرمرارتی است؛ مبارزه‌ای است که در آن، قدرتمندان انواع و اقسام کارهای خلاف را هم انجام میدهند و ملّتها مظلوم واقع میشوند؛ نشانه‌های «مُلِئَت ظُلماً وَ جَوراً»10 دارد دیده میشود؛ این دستهای پلید قدرت، دنیا را از ظلم و جُور پُر کرده‌اند. کجا است که نشانی از ظلم و جُور آنها نباشد؟ همان‌طور که امیرالمؤمنین در آن دوران نسبت به یک نظامی11 فرمودند، امروز میشود نسبت به نظام استکباری گفت که «حَتّیٰ لا یَبقیٰ بَیتُ مَدَرٍ وَ لا وَبَرٍ اِلّا دَخَلَهُ ظُلمُهُم وَ نَبَا بِهِ سوءُ رَعیِهِم»؛12 ظلمشان تمام زوایای عالم را گرفته است. این ظلم، ظلم جهانی از سوی مستکبرین و قلدرهای عالم، یک تکلیف را روی دوش ما میگذارد؛ و آن چیست؟ مبارزه‌ی با ظلم. کار ملّت ما مبارزه‌ی با ظلم و جُور و بی‌عدالتی و حق‌کشی و مردم‌کشی است. خب، چه‌جور میشود این مبارزه را انجام داد؟ این مبارزه را با دست خالی از لحاظ سلاح، شاید بشود انجام داد امّا با دست خالی از لحاظ علم و معرفت و ایمان نمیشود انجام داد؛ با بیکاری و بیهودگی و هرزگیِ خدای نکرده نسلهای روبه‌رشد، نمیشود انجام داد؛ این مبارزه را باید با هوشیاری کامل، با ایمان کامل، با تلاش همه‌جانبه از سوی قشرها، مخصوصاً قشرهای جوان و نوجوان انجام داد؛ و این وظیفه‌ی معلّمین است.

«16»