بیانات سال 1371


و در باب قدس و تقوا هم معلوم است دیگر؛ عالِمی که حرص به دنیا داشته باشد مردود است؛ عالمی که اجتناب از محرّمات نداشته باشد مردود است. نه اینکه عالِم نباید از تمتّعات زندگی بهره ببرد البتّه مراتبی هست که انسان در آن مراتب باید از تمتّعاتی حقّاً و انصافاً چشم بپوشد علما هم مثل بقیّه‌ی مردم بایست از تمتّعات معمولی زندگی بهره ببرند که درباره‌ی پیغمبر فرمود «قُل اِنَّما اَنَا بَشَرٌ مِثلُکُم»؛10 امّا این دو چیز ممنوع است: اینکه حرص به دنیا در او احساس بشود؛ [یعنی] ولو به‌حسب ظاهر فعل حرامی هم نمیکند امّا همین‌طور از چپ و راست دنبال این است که بتواند دنیا را جمع کند؛ خب، اینکه با حرفهای ما مخالفت دارد؛ این ضدّ قدس است. یا خدای نکرده تورّعِ11 از حرام نداشته باشد؛ ببینند که برایش غیبت کردن آسان است، دروغ گفتن آسان است، احیاناً خدای نکرده ارتکاب بعضی از محرّمات گوناگون برایش آسان است و مانند اینها. پس وظیفه‌ی این نسل این است که آن آبرو را حفظ کند؛ چه از راه علم و تداوم رشته‌ی علمی و پیشرفت علمی، چه از لحاظ حفظ آبروی تقوایی و قدسی.

«11»