حالا [اینکه] در یک چنین شرایطی، عالمی ببیند که مثلاً یک حرف غلطی یک جا زده میشود، نمیشود؛ باید بالاخره مقابله کرد، باید عکسالعمل نشان داد. منتها مقابله بایستی مناسب با مصلحت و حکمت باشد. حالا در گذشته اگر کسی یک حرفی میزد، ما کار دیگری که نمیتوانستیم بکنیم؛ فریاد میکشیدیم مثلاً ...... اعلان برائت از او میکردیم یا اگر در حدّ کفر بود، تکفیر میکردیم؛ [یا اگر] درحدّ فسق بود، تفسیق میکردیم. امروز اینجوری نیست؛ امروز احتیاج به این کارها نیست و نباید این کارها انجام بگیرد. امروز این کارها مضرّ است برای جامعهی اسلام؛ [اگر] کسی یک حرفی زد و به نظر یکی کفر بود، نباید تکفیر کند. اگر هم بنا است کسی تکفیر بشود، تکفیر یک حدّی دارد، یک میزانی دارد، مربوط به مبادی خاصّی و مراتب خاصّی است. اینجور نباشد که یک نفر منبری هم به خودش حق بدهد یک جایی منبر برود و یک نفری را که به نظر او کافر است تکفیر کند؛ این [طور] نمیشود. بالاخره جامعهی اسلامی است و اگر کسی کافر است یا مسلم است، باید معلوم باشد که چه کسی کافر است، چه کسی مسلم؛ این به عهدهی هر کسی نیست؛ علاوه بر اینکه اصلاً صحیح هم نیست و مؤثّر هم نیست. امروز بایستی با بیان، با تولید کار، البتّه با شجاعت، با صراحت، با قوّت علمی، [اگر] یک کسی یک حرف بدی زد، ده تا، پنجاه تا، صد تا حرف صحیح در مقابل او بلافاصله به وجود بیاید؛ از حوزهی علمیّه، از جاهای دیگر، نوشته بشود، گفته بشود، پخش بشود.