ما [هم] باید بهصورت یک عرف دربیاوریم. شما که در بنیاد جانبازان هستید چه جناب آقای رفیقدوست،2 چه بقیّهی برادران یکی از کارها، بخصوص در بخش فرهنگی، در این قضیّه [این است که] بنشینید طرّاحی کنید و فکر کنید. یکی از کارهایی که باید بکنید این است؛ برنامهریزی بکنید که بتدریج در طول دو سال، سه سال، پنج سال، این یک عرف جامعهی ما بشود که هر جا مردم جانبازی را دیدند، احترام کنند. مثل اینکه در محیطهای متدیّن ما هر جا یک روحانی را ببینند، قهراً یک احترامی میکنند، این یک عرف شده مثلاً؛ یا در خیلی از بخشهای جامعهی ما، مثلاً به پیرمردترها یک احترامی میکنند؛ یا در اتوبوس و در مجامع عمومی، به زن مثلاً یک احترامی یا یک رعایتی میکنند. البتّه این مسئلهی رعایت، چیز دیگری است، این برای کلّ معلولین است؛ برای معلولین، مردم باید یک رعایتی بکنند. احترام؛ تکیهی من روی احترام است؛ باید کاری بکنیم که مردم به جانباز احترام کنند، تا معلوم شد که این آقا در جهاد به این آسیب و بلیّه و ضایعه دچار شده، هر کسی که سر راه اینها هست به اینها احترام کند، سلام کند، جلوی پایشان بلند شود و [اگر] از خدمتی خواست استفاده کند، با کمال علاقهمندی و خوشرویی آن خدمت را در اختیارش بگذارد. این را باید شما بهصورت عرف دربیاورید.