بیانات سال 1371


یک مسئله هم مسئله‌ی افغانستان است؛ اینجا هم همین جور. این بسیار حوادث تلخی است. متأسّفانه بلائی که امروز خود این آقایان این احزاب و گروه‌ها دارند بر سر افغانستان و ملّت افغانستان درمی‌آورند، کمتر در گذشته ما سراغ داریم که این‌قدر بر مردم افغانستان فشار وارد آمده باشد؛13 به خاطر گروه‌گرایی، به خاطر تعصّبات، به خاطر نبودن وحدت ملّی، به خاطر اهمّیّت دادن به نژادها؛ این یکی نژاد سفید است، آن یکی نژاد زرد است؛ این یکی فارس‌زبان است، آن یکی پشتو است؛ این یکی شیعه است، آن یکی سنّی است؛ رئیس این یکی فلان آقا است، رهبر آن یکی فلان کس است. ببینید وقتی که گردانندگان امور یک ملّت به این مسائل فکر کنند، [کشور] به چه روزی می‌افتد، که در افغانستان دارید مشاهده میکنید. رحمت خدا و نور بر روان آن مرد بزرگی که نگذاشت جامعه‌ی ایران که چند برابر افغانستان جمعیّت و وسعت دارد و زمینه‌ها برای درگیری وجود داشت، ملّت ایران سرگرم این بازیچه‌ها بشوند من رئیسم، تو رئیسی، من رئیس این حزبم، تو رئیس آن گروهی، زبان من ترکی است، زبان تو فارسی است، زبان آن یکی عربی است، یا زبان آن یکی بلوچی است، آن یکی ترکمن است آن مرد بزرگ و آن رهبر یگانه اینها را از داخل ذهنیّات این مردم برداشت و جاروب کرد و از بین برد. اگرچه همیشه ملّت ایران قدردان امامش و انقلابش بوده است، امّا حوادث هرچه میگذرد، مسئله را روشن‌تر میکند. به هر حال ما نسبت به قضایای افغانستان حقیقتاً داغداریم؛ همین طور قضایای فلسطین. البتّه من به برادران افغانستانی قبلاً هم توصیه کردم، حالا هم توصیه میکنم که ملّت افغانستان غیر از این کسانی است که دارند با هم دعوا میکنند. نباید جوری کنند که ملّت افغانستان از همه‌ی آن کسانی که درگیر با یکدیگر هستند و دست به یقه هستند، بیزار بشود.

«13»