بیانات و مکتوبات سال 1371


چند مسئله در جهان اسلام هست که حقیقتاً خیلی تلخ است؛ هرچه انسان چشم می‌اندازد، نشانه‌های تلخی و نابسامانی را مع‌الاسف مشاهده میکند؛ مسلمانها البتّه میتوانند علاج کنند، اگر اقدام بکنند؛ یکی همین مسائل مربوط به بوسنی و هرزگوین12 است؛ این قضایا تمام نشده است. گمان نکنند مسئولین و مردم که ما یک اقدامی کردیم برای بوسنی و هرزگوین، تکلیف از دوش ما برداشته شد؛ نه، تا آنجایی که میتوانیم و هرچه میتوانیم، باید از آنها پشتیبانی کنیم. منظورم پشتیبانی مالی و پولی و جنسی نیست اگرچه آن هم ممکن است به یک نحوی لازم باشد پشتیبانی سیاسی باید بکنیم؛ تلاش باید بکنیم. گروه‌های ملّت، روشنفکران ملّت، قشرهای گوناگون، دانشجویان، نویسندگان، مطبوعاتی‌های کشور، متخصّصین و دانشمندان کشور، روحانیّون کشور، همه‌ی گروه‌هایی که میتوانند در دنیا صدایی بلند کنند و حرفی بزنند، این قضیّه را باید به طور دائم مطرح بکنند؛ این مگر شوخی است که یک ملّتی را در حلقه‌ی بلا قرار داده‌اند؟ الان مدّتهای مدید است که این ملّت زیر فشار دائم قرار دارد و همه‌ی کارهای زشتی که ممکن است نسبت به یک جمعیّتی انجام بگیرد، نسبت به اینها انجام میگیرد؛ جانشان را میگیرند، مالشان را غارت میکنند، خانه‌شان را خراب میکنند، سرزمین‌شان را تصرّف میکنند، ناموسشان را مورد تجاوز قرار میدهند؛ دیگر زشتی و بدی‌ای نیست که نسبت به اینها انجام نگیرد. در دنیا هم [همه] نشسته‌اند دارند تماشا میکنند و به نظر من دارند وقت میگذرانند. هر روزی یکی یک حرفی، یک کلمه‌ای میزند؛ یک روز اروپایی‌ها یک حرفی میزنند، یک روز آن گردن‌کلفت‌های آن طرف یک چیزی میگویند، یک روز سازمان ملل یک حرفی میزند، و همه هم پوچ. افسوس که دست ما نمیرسد از آن ملّت دفاع کنیم، افسوس که جوانان مسلمان در کشور قرآن و اسلام نمیتوانند خود را برای دفاع به آنجا برسانند؛ راه‌ها بسته است؛ والّا متجاوزین میدیدند که قدرت اسلامی و غیرت اسلامی یعنی چه.

«12»