بیانات و مکتوبات سال 1371


قرآن این جوری نیست؛ قرآن در همه‌ی بخشها [در اوج است]. آنجایی که آیات عذاب جهنّم را بیان میکند در اوج زیبایی است، درست مثل همان جایی که نعیم بهشت را دارد بیان میکند؛ آنجایی که حال کفّار را میگوید به همان زیبایی است که حال مؤمنین را دارد بیان میکند و حال اهل بهشت را؛ آنجایی که از زهد و بی‌اعتنائی به دنیا میگوید، درست همان قدر زیبا است که ماجرای زنِ عزیزِ مصر در دنبال کردنِ حضرت یوسف در اتاق خلوت را [میگوید]؛ داشت دنبال میکرد او را که این جوان زیبارو را بلکه بتواند به چنگ بیاورد و او را بگیرد، این جوان زیبا هم، در اوج جوانی، از چنگ آن زنِ عاشق و مشتاق و دل‌ازکف‌داده داشت میگریخت. [این] یک منظره‌ی عاشقانه است [امّا] وقتی قرآن این منظره را ترسیم میکند، به همان زیبایی است که راجع به بی‌اعتنائی به دنیا [میگوید]، که «اِنَّ‌مَا الحَیاةُ الدُّنیا لَعِبٌ وَ لَهو»؛15 با همان زیبایی و با همان حد؛ یعنی میدانها و صحنه‌ها و ساحتهای مختلف سخن و مضمون، هیچ تفاوتی [ایجاد] نمیکند در اینکه لفظ زیبا باشد. اینها زیبایی‌های لفظی است؛ البتّه غیر از این، باز هم جهات زیبایی لفظی هست، که من حالا آنها را نمیخواهم عرض بکنم؛ یعنی نمیخواهم دیگر تفصیل بدهم.

«16»