بیانات و مکتوبات سال 1371


بعد از شهادت امیرالمؤمنین، پیش ابن‌عباس نام آن بزرگوار آمد، فَقالَ وا اَسَفاهُ عَلیٰ اَبِی الحَسَنِ مَضیٰ وَ اللّهِ ما غَیّرَ وَ لا بَدَّلَ وَ لا قَصَّرَ وَ لا جَمَعَ وَ لا مَنَعَ وَ لا آثَرَ اِلّا اللّه‌»؛ برای خودش هیچ چیز جمع نکرد، برای خودش هیچ کار مادّی نکرد، هیچ چیزی را ترجیح نداد، مگر خدا را. در همه‌ی کارها قصد او خدا بود، هدف او فقط و فقط کسب رضایت خدا بود. مصداق کامل این آیه‌ی شریفه‌ی «وَ مِنَ النّاسِ مَن یَشری نَفسَهُ ابتِغاّْءَ مَرضاتِ اللهِ وَ اللهُ رَءوفٌ بِالعِب‌اد» که اوّل خطبه خواندم، امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) است. بعد ابن‌عباس گفت: وَ اللّهِ لَقَد کانَتِ الدُّنیا اَهوَنَ عَلَیهِ مِن شِسعِ نَعلِه؛ به خدا دنیا و این زینتها و زخارف15 و ثروتها و خوشی‌های دنیا در چشم او کوچک‌تر و سبک‌تر بود از بند کفش او. لَیثٌ فِی الوَغا؛ در میدان جنگ، شیر درنده بود. بَحرٌ فِی المَجالِس؛ آن وقتی که جای گفتگو و افاده و علم و معرفت بود دریا بود. حَکیمٌ فِی الحُکَماء؛ اگر حکمای عالَم جایی جمع میشدند، در میان آنها، آن که حکمت را باید از او بیاموزند، او بود. هَیهاتَ قَد مَضی اِلَی الدَّرَجاتِ العُلیٰ.16

«14»