قضیّهی فلسطین یکی از قضایائی است که من نظیری برای آن به این شکل در تاریخ واقعاً سراغ ندارم؛ یک ملّتی را از کشور خودش بیرون کنند. بالاخره [ممکن است] یک گوشهای از ملّت را، از یک جا به یک جای دیگر اخراج کنند؛ مثلاً فرض کنید رژیم عراق یک عدّهای را، یک جمعی را، هزار نفر را، صد هزار نفر را، یک میلیون را، دو میلیون را از کشور خودش بیرون کرد؛ امّا یک ملّت را به طور کامل از سرزمین خودشان خارج کنند، اسم آنها را از روی آن سرزمین بردارند، هویّت آن سرزمین را در جغرافیا و تاریخ بخواهند از بین ببرند، چنین چیزی اتّفاق نیفتاده. اگر این حادثه بنا بود نسبت به یک کشور غیراسلامی انجام بگیرد، این قدرتمندان اروپایی چه میکردند؟ اگر این حادثه در غیر این منطقهی حسّاس که منطقهی اسلامی است، بنا بود انجام بگیرد، قدرتمندهای عالم چه میکردند؟ عکس آن در اینجا انجام گرفت؛ اینجا کمک کردند به این غصب بزرگ، به این ظلم بینظیر، به این حرکتی که دیگر شبیه آن در دنیا اتّفاق نیفتاده و شاید در گذشته هم اتّفاق نیفتاده در زمان ما که خیلی واضح است که پیش نیامده تازه بیرون کردن این مردم هم عادّی که انجام نگرفت. یک وقت هست میآیند زمینهایشان را میخرند، پولش را میدهند، میگویند باید بروید؛ گرچه این هم ظلم و غصب است، امّا این جور نشد [بلکه] شب رفتند یک دِه را با اهلش سوزاندند؛ هر کسی توانست خودش را بیاورد بیرون، آورد؛ هر کسی هم ماند، سوخت که سوخت. قضیّهی دِیریاسین21 راست است، قضیّهی کَفَرقاسم22 راست است؛ این دهاتی که اینها رفتند آتش زدند، حقیقت دارد؛ همین کار را کردند. همین نخستوزیر اسبق صهیونیست23 که همین اواخر سقط شد و به درک واصل شد و آمریکاییها به خاطر مرگ او اظهار تأسّف کردند، یکی از کسانی بود که خود او دخالت داشت در نابود کردن و آتش زدن آن روستاها و خانههای مردم فلسطینی. تبلیغات جهانی گنگ شدند و نگفتند این حادثهی تلخ را، تا مردم دنیا نفهمند که این گوشهی دنیا چه اتّفاقی افتاده.