موضوع دوّم تا حدود زیادی به این موضوع ارتباط پیدا میکند. من این مطلب را میخواهم عرض بکنم که دشمنان اسلام ابا داشتند از اینکه صریحاً بگویند با اسلام مخالفند؛ میگفتند ما با اسلام موافقیم، با تندروی اسلامی مثلاً مخالفیم؛ این جور چیزی. بعد، اسلام در این دههی گذشته پیشروی کرد که نمونههایش را در آفریقا دیدید؛ در الجزایر مشاهده شد، در سودان مشاهده شد، در کشورهای شمال آفریقا مشاهده شد، در آسیا مشاهده شد، در آسیای میانه و جمهوریهای جداشدهی از شوروی مشاهده شد؛ اجمالاً اسلام نشان داد که به یک تجدید حیاتی دست یافته است؛ اینجا که رسیدیم، دشمنان اسلام دیدند چارهای ندارند از اینکه اعلام موضع کنند؛ دیگر نمیتوانند باز هم مثل گذشته تظاهر نکنند به دشمنی با اسلام؛ لذا صریحاً میگویند که با اسلام مخالفند. الان در جمهوریهای آسیای میانه این جمهوریهای سابق شوروی صِرف اسلام و اعتقادات اسلامی و عمل اسلامی مردم است که دارد بُروز میکند [لذا] آمریکاییها دستپاچه شدند. در بسیاری از این جمهوریها حرکت و قیامی برای پیدایش نظام جمهوری اسلامی به سبک ما که نبود، صِرف همین بود که اسلام آنجا هست؛ آمریکاییها دستپاچه شدند، قوایشان را بسیج کردند، عوامل خودشان را بسیج کردند، دولتهای نزدیک به خودشان را وادار کردند که نگذارید ایران در این کشورها پیش برود. پس ببینید این همان نکتهی است که امام بزرگوار ما مکرّر میفرمود و ما این مطلب را در طول این سالهای متمادی بخوبی حس کردیم و آن، این است که مخالفت آمریکا با جمهوری اسلامی، به خاطر اسلام است؛ اسلام است آن چیزی که آنها از قِبَل آن احساس خطر میکنند. و این اسلام، امروز در کشورها و ملّتهای مسلمان به وجود آمده. در پایگاه اسلام که جمهوری اسلامی است، دشمن هرچه بتواند خرابکاری کند، خواهد کرد؛ هرچه بتواند این کشور را و این ملّت را از اهداف اسلامی دور نگه دارد، تلاش خودش را خواهد کرد برای اینکه ملّتهای دیگر تشویق نشوند به پیمودن راه اسلام.