در رابطهی با اجرای حدود الهی: شاعری [است] به نام نجاشی که از یاران امیرالمؤمنین است و علی (علیه السّلام) را در شعر مدح کرده و دشمنان علی را هجو کرده؛ یعنی تنها وسیله یا مهمترین وسیلهی تبلیغاتیِ آن روز شعر بود، که دلها را متوجّه میکرد و یک شاعر در یک جامعه خیلی ارزش داشت، برای خاطر اینکه میتوانست فضائی را عوض کند. شاعر در آن روز تقریباً نقش رسانههای عمومی امروزِ کشورها را داشت؛ این خبرگزاریها و رادیوها که میبینید. در آن فضای مهمّی که شعر در آن روز داشت و مردم شعر را زود حفظ میکردند و دهان به دهان میخواندند، یک شاعر حکمِ همان رسانهی عمومی را داشت؛ یک چنین فضائی و این آقا هم شاعر علیّبنابیطالب است. خبر رسید که ایشان در روز ماه رمضان شرب خمر کرده؛ خب، لاابالیگری کرده بود. امیرالمؤمنین دستور داد آوردند او را این در ذهن من، هم دربارهی نجاشی در روایات هست، هم دربارهی حسّانبنثابت؛ ممکن است دو قضیّه باشد طبق این روایات، فرمود حدّ شرب خمر جاری کردند و بعد هم چند شلّاق زدند به خاطر تعزیر هتک حرمت ماه رمضان. [هتک حرمت] ماه رمضان هم چند شلّاق دارد که زدند. خب، چه کسی این کار را میکند؟ دوست ما است، مدّاح ما است، ابزار دست ما است، گردانندهی رسانهی جمعی ما است. دوستان و همقبیلهایهای همان آقای نجاشی شاعر که ظاهراً مال قبیلهی همْدان بود آمدند که یا امیرالمؤمنین! این چه کاری بود کردی؟ عبارتش این است: ما نَری اَنَّ اَهلَ المَعصِیةِ وَ الطّاعَةِ سِیّانِ فِی الجَزاءِ حَتّی ما کانَ مِن صَنیعِکَ بِفُلان؛ گفتند یا امیرالمؤمنین! ما خیال نمیکردیم که دوستان و مطیعین، با مخالفین و عصیانگران در نزد کسی برابر باشند؛ تا کاری که تو با نجاشی کردی، پیش آمد؛ فهمیدیم که در نظر تو، دوست و دشمن هیچ فرقی ندارند؛ خدمتکار و مخالف خودت را هیچ تشخیص نمیدهی یا فرقی نمیگذاری؛ این چه کاری بود با این شخص کردی؟ فَحَمَلتَنا عَلَی الجادَّةِ الَّتی کُنّا نَریٰ اَنَّ سَبیلَ مَن رَکِبَهَا النّار؛ ای علی! تو با دست خودت، ما را در راهی داری میاندازی تهدید است که ما تا حالا خیال میکردیم اگر کسی به آن راه برود، اهل آتش است. میشنفتیم بعضیها بعد از انقلاب، انقلاب را تهدید میکردند که این جور که امام با ما رفتار کرد یا دستگاه با ما رفتار میکند، ما مجبور میشویم پا شویم برویم مثلاً به فلان دشمن پناهنده بشویم؛ کأنّه پناهنده شدن به دشمن، برای دستگاه بدتر است تا برای خود آنها. این بندهی خدا همین تهدید را به امیرالمؤمنین میکرد که تو با این کارَت ما را وادار کردی که برویم به جاهایی که تا حالا نمیخواستیم برویم. حضرت در جواب او یک بیان عجیبی دارد. امیرالمؤمنین خونسرد و روشنگر با قضیّه برخورد میکند: فَقالَ یا اَخا بَنی نَهد؛ ای برادر نَهْدی! هَل هُوَ اِلّا رَجُلٌ مِنَ المُسلِمینَ انتَهَکَ حُرمَةً مِن حُرَمِ اللّهِ فَاَقَمنا عَلَیهِ حَدَّها؛ مگر چه اتّفاقی افتاده؟ مگر آسمان به زمین رفته؟10 او یک فردی است از مسلمانها، یک خلافی کرده، ما حدّ الهی را بر او جاری کردیم. تازه برای خودش بهتر هم هست. زَکاةً لَهُ وَ تَطهیراً؛11 این حدّی که ما بر او جاری کردیم، او را پاک میکند، طهارت میدهد، جان او را پاک میکند. ببینید؛ یعنی در نظر امیرالمؤمنین، آن کاری که انجام گرفته، صددرصد طبق قاعده است. [امّا] قدرتمندان عالم این جور نیستند. آن کسانی که اندکی از قدرت برخوردارند نه قدرتهای مطلق و زیاد فرق میگذارند بین دوستان و دشمنان خودشان در اجرای احکام و قوانین و حدود الهی؛ علیّبنابیطالب فرقی نمیگذارد. این، درس است برای ما.