بیانات و مکتوبات سال 1371


و در نهایت آن چیزی که ملّتها را به فساد میکشاند، به ضعف میکشاند، به ذلّت میکشاند، به اضمحلال و فنا میکشاند، همین چیزی است که این حدیث، انسانها را از آن برحذر میدارد. ملّت ما هم در همان حالت بود؛ لذا در ضعف بود. اسم «لااله‌الّااللّه‌» بر زبانها بود بلکه بر پیشانی کشور هم بود؛ مثلاً در قانون اساسی آن وقت هم این معنا بود که دین رسمی اسلام است، این چیزها بود امّا ظاهر قضیّه این بود، اسم اسلام و «لااله‌الّااللّه‌» بود، نه رسم آن و حقیقت آن. مجلس آن روز در صدد این نبود که احکام خدا را تصویب کند بلکه ضدّ احکام خدا عمل میکرد. دولتمردان آن روز، بنا بر این نداشتند که بر طبق احکام الهی حکومت کنند؛ ضدّ احکام الهی حکومت میکردند، فساد را ترویج میکردند، کفر را ترویج میکردند، با احکام الهی مبارزه میکردند امّا اسم اسلام هم بود؛ اسم اسلام که فایده‌ای ندارد. البتّه آحادی از مردم، همیشه مؤمن واقعی و خالص بوده‌اند امّا عمل آحاد مردم تأثیری نمیکند در سرنوشت یک ملّت؛ سرنوشت یک ملّت با حرکت عمومی مردم، با حرکت اغلبی مردم تعیین میشود؛ وَالّا یک تعدادی آدم خوب در جامعه باشند، کافی نیست. این‌جور بود: آن ضعف بود، آن فساد بود، آن بدبختی بود، آن سلطه‌ی آمریکا بود، آن سلطه‌ی انگلیس در یک دورانی بود، سلطه‌ی روس در یک دورانی بود؛ هیچ وقت این ملّت، عزّت و شرفی را که شایسته‌ی آن بود، به دست نیاورد.

«5»