بیانات و مکتوبات سال 1371


برادران و خواهران! من شاید بارها این را به شما عرض کرده‌ام که در تأمّلات قرآنی بنده اتّفاق افتاده مکرّر هم اتّفاق افتاده که بعد از آنکه یک آیه را مثلاً صد مرتبه یا بیشتر خوانده‌ام و یک معنای لطیفی را از آن نفهمیده بودم، دفعه‌ی صدویکم که نگاه میکنم به آیه و میخوانم، آن معنا را درک میکنم. این همان آیه است، من هم همان آدمم [امّا] این صد باری که دقّت کردم این را نفهمیدم؛ انسان تعجّب میکند که چطور ما این معنا را از این آیه نمیفهمیدیم. شما این سلسله و رشته‌ی تأمّلات قرآنی خودتان را ادامه بدهید، با قرآن اُنس داشته باشید و به قرآن مراجعه بکنید و فکر بکنید روی قرآن، ای بسا یک معنای لطیفی پیدا کنید. البتّه توجّه کنید که هر چیزی به ذهن انسان آمد، آن را فوراً نباید بگیرد7 که این معنای قرآنی است؛ نه، باید از لحاظ ترکیب زبانی سازگار باشد و قابل قبول باشد. این جور نباشد که یک معنای دوری به ذهن کسی برسد، فوراً این را بچسباند بگوید مراد این است. خب چه دلیلی داریم بر اینکه مراد این است؟ باید یک انسان اهل زبان بتواند این معنا را از درون این جمله خارج کند و بیرون بیاورد.

«8»