بیانات و مکتوبات سال 1371


البتّه اوّلین چیزی که در ذهن یک کسی که تدبّر در اطراف این آیات و این مفهوم قرآنی نکرده باشد مطرح میشود، این است که پس چطور ما می‌بینیم کسانی دین خدا را هم مورد توجّه قرار نداده‌اند، آئین خدا را رد کرده‌اند، زندگی‌هایشان هم خوب است. فرض بفرمایید همه‌ی مترفینی که در تاریخ بودند، اینها راحت زندگی کردند، خوش گذراندند، عیش و نوش کردند، بعد هم مردند، خدا را هم نشناختند. پس آن معیشت ضنک در حقّ اینها کو؟ یا مثلاً فرض بفرمایید که شما امروز در دنیا ملّتهایی را و کشورهایی را می‌بینید که اینها از زندگی خوب و راحتی برخوردارند، انسانهایی هستند که از زندگی راحتی برخوردارند؛ این معیشت ضنک اینها کجا است؟ متقابلاً مسلمانهایی را می‌بینید که زندگی بدی دارند، زندگی ناراحتی دارند. درست توجّه کنید! اوّلاً آن معیشت ضنک و سخت و تنگی زندگی، فقط این نیست که انسان غذا پیدا نکند بخورد؛ فقط این نیست که انسان اگر خواست مثلاً پول خرج کند، پول در جیب خودش نداشته باشد که خرج کند؛ تا اگر کسی پولی در جیب خود داشت و غذای راحتی داشت و زندگی آسوده‌ای داشت، ما بگوییم دیگر این معیشت ضنک ندارد و زندگی‌اش راحت است، با اینکه اعراض از ذکر خدا هم کرده.

«12»