بیانات و مکتوبات سال 1371


در پاسخ عرض میکنم اوّلاً این تعبیر دوّم یعنی «اکثر النّاس لا یعقلون» اصلاً در قرآن نیست چنین چیزی، یعنی عبارتی به این ترتیب «اکثر النّاس لا یعقلون» در قرآن ما نداریم. «اَکثَرَ النّ‌اسِ لا یَعلَمون» در قرآن هست. البتّه اینکه گفتم «اکثر النّاس لا یعقلون» نداریم [یعنی] این عبارت را نداریم لکن «اَکثَرُهُم لا یَعقِلون»2 داریم: بیشتر آنان نمیدانند. فرق است بین «اکثر النّاس لا یعقلون» و «اَکثَرُهُم لا یَعقِلون». وقتی ما بگوییم «اکثر النّاس لا یعقلون»، معنایش این است که بیشتر مردم نمیفهمند؛ خب این یک قضاوتی است که بیشتر این مردم عظیم این میلیاردها انسان اصلاً نمیفهمند که چنین چیزی در قرآن نیست. چطور بیشتر مردم نمیفهمند؟ همه‌ی مردم تقریباً میفهمند؛ اگر گفتیم «اَکثَرُهُم لا یَعقِلون»؛ بیشتر آنان نمیفهمند، این «هُم» برمیگردد به آن تعبیر و جمله‌ای که قبلش بوده؛ غالباً هم مربوط به کفّار است. مثلاً فرض کنید گفته میشود که آیات الهی این جوری است و خدا مثلاً چنین قدرتی دارد، وَاَکثَرُهُم لا یَعقِلون؛ بیشتر آنها نمیفهمند، منکرند. برمیگردد به منکرین؛ خب بله، منکرین اگر میفهمیدند که منکر نمیشدند؛ بیشتر منکرین، آن حقیقتی را که به آنها داده شده نفهمیدند؛ اگر میفهمیدند این حقیقت را که منکر نمیشدند. الان هم میشود گفت که وقتی ما عرضه میکنیم حقیقت را بر یک گروهی و می‌بینیم آنها انکار کردند که قبلاً در آیه‌ی قبلی صحبت انکارشان آمده3 باید بگوییم بیشتر آنها نمیفهمند؛ عدّه‌ی کمی هستند که میفهمند و در عین حال انکار میکنند. علّت انکار بیشتر مردم نفهمیدن است. وقتی شما یک حقیقتی را برای یک توده‌ی عظیمی از مردم عرضه بکنید، اگر قبول کردند که هیچ، معلوم میشود که میفهمند؛ اگر انکار کردند، این حاکی از چیست؟ حاکی از این است که بیشتر آنها حقیقت را درک نکردند، نفهمیدند. یک عدّه‌ی اقلّیّتی هم هستند که حقیقت را درک کرده‌اند ولکن از روی عناد قبول نکرده‌اند؛ آنها اقلّیّتند. اکثریّت از روی نفهمیدن درک نکردند؛ این تعبیر وجود دارد در قرآن امّا این خیلی فرق دارد با اینکه ما بگوییم اکثر مردم دنیا اصلاً نمیفهمند. چه را نمیفهمند؟ خب این نمیفهمند یک چیز مطلقی است، یعنی مثل اینکه هیچ چیزی را نمیفهمند، دارای فهم نیستند؛ این غلط است. پس این تعبیر «اکثر النّاس لا یعقلون» در قرآن نیست.

«3»