خب، این حرفی بود که لابد ما گفتهایم و ایشان از قول ما نقل میکند. البتّه در مورد تحصیلات باید گفت که متخصّص درست میکند؛ تحصیلات متنوّع و مختلف، کارگزاران جامعه را درست میکند؛ به اصطلاح تکنوکراتها را به وجود میآورد، [یعنی] کسانی را که امور صنعتی و فنّی و علمی و اداری و سازمانی و تشکیلات گوناگون را اداره خواهند کرد؛ خب، تحصیلات، اینها را به وجود میآورد. اینکه اشکال نیست بر آن حرف ما که ما گفتهایم حرکتها را تودههای مردم انجام میدهند، تا شما بگویید که پس تحصیلات چه کاره است؟ تحصیلات بالاخره در همین تودههای مردم است چون آنها هم جزو تودههای مردمند دیگر؛ همهی تحصیلکردهها لزوماً روشنفکر به معنایی که مورد نظر ما است نیستند؛ ممکن است یک نفر تحصیلکرده هم باشد [امّا] اصلاً از سیاست و مسائل جاری هم هیچ سرش نشود؛ زیاد داشتهایم، الان هم زیاد داریم. تحصیلکردههایی هستند، به مقامات عالیِ علمی هم رسیدهاند، در یک رشتهای تخصّص عالی هم پیدا کردهاند، از مسائل جاری جامعه، از مسائل سیاسی، از مسائل جهانی هیچ چیزی سرشان نمیشود، قدرت تحلیل سیاسی ندارند؛ کارشان این است که یک گوشهای، یک کار مهمّی به آنها داده بشود و از کارهای اجرائی کشور، یک چرخی را در این مجموعهی چرخهایی که اسمش جامعه است، اسمش کشور است، بچرخانند؛ این نقش تحصیلات. لکن در مورد روشنفکرها؛ یعنی روشنفکر به معنای خاص که مورد نظر من است، نه هر کسی که اهل قلم و نوشته و کاغذ و کتاب است یا هر محصّلی، هر استادی که اسمش روشنفکر باشد؛ آن کسی که یک حالت برجستگی فکری دارد، یک حالت بینش فراگیر دارد، بینش اجتماعی دارد، مسائل سیاسی را درک میکند، به این میگوییم روشنفکر، روشنفکرهای حرفهای؛ وَالّا آحاد مردم هم میتوانند روشنفکر باشند؛ همان طور که گفتیم الان در جامعهی ما خیلی از مسائل هست.