بیانات و مکتوبات سال 1371


من میگویم عوامل محیط و وراثت در وجود انسان نقش مقتضی را دارد، نه نقش علّت را؛ یعنی بله، اگر کسی در خانواده‌ی فاسدی متولّد شد یا در محیط فاسدی متولّد شد یا در محیط گمراهی متولّد شد که هدایت دینی ندارند، اقتضای این محیط همین است که این آدم گمراه بشود، فاسد بشود امّا وقتی که یک عامل ضدّی وجود نداشته باشد. آمدیم و یک روشن‌بینی‌ای در اینجا به وجود آمد؛ روشن‌بینی، توجّه، تذکّر؛ یعنی همین که در این خانواده‌ی فاسد به وجود آمده و رشد کرده، آدم اهل ذکری بود ذکر به معنای هشیاری و در یاد بودن، به گوش بودن؛ در این اصطلاحات نظامی که لابد خیلی از شماها هم در بسیج بودید و میدانید؛ میگوید به گوشی؟ این به گوش بودن در همه‌ی اوقات زندگی انسان وجود دارد و این تعبیر دیگری است از همان «ذکر» قرآنی: اِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکر؛17 تو کسی را میتوانی انذار کنی که او پیرو ذکر باشد، دارای ذکر باشد، که یعنی به هوش بودن، به گوش بودن، متوجّه خود بودن و اگر اندکی تأمّل کند بروشنی احساس میکند که این وضعیّت خوبی نیست. اگر چنانچه از بیرون این محیط یک بارقه‌ی هدایتی که مخالف این وضعیّت است به چشم او بخورد، میرود دنبال آن؛ پس اگر یک عاملی [مثل] عامل هدایت در اینجا متولّد شد و راه رشد و صلاح برای این انسانی که در محیط فاسدی دارد زندگی میکند مطرح شد و او اراده کرد، عزم کرد، تصمیم گرفت که دنبال آن برود، خب میتواند برود. و مگر اتّفاق نیفتاده؟ مکرّر اتّفاق افتاده؛ شما خودتان هم دیده‌اید مواردی را که کسی از یک خانواده‌ای است که همه‌شان ضدّ انقلابند، این انقلابیِ محض است، انقلابیِ دوآتیشه.

«22»