امروز ملّت ایران در همهجای این کشور مرد و زنشان، پیر و جوانشان میدانند که یک ابرقدرت در عالم خودکامگی میکند و به ملّتهای دیگر با سلاح، با سیاست، با تبلیغات، با زور ظلم میکند؛ جایی با زور وارد میشود؛ جایی مثل نیکاراگوئه با سیاست وارد میشود؛7 جایی با ایجاد کودتای نظامی وارد میشود؛ جایی خانهی رؤسای کشور را بمباران میکند؛8 جایی با تبلیغات وارد میشود؛ جایی با پول وارد میشود؛ [همه] این را میدانند. مسئلهی استکبار، مسئلهی ترجیح قدرت یک ابرقدرت مستکبر بر منافع ملّتها [است]؛ این را چه کسی در کشور ما نمیداند؟ همه میدانند، شعارهایش را میدهند، حرفش را میزنند، به جوانشان که میخواست به جبهه برود توصیه میکردند، بسیجیهای ما که از روستاها به جبهه میرفتند، در وصیّتنامهشان این را مینوشتند؛ [اینها] جزو بیّنات جامعهی ما است. شما خیال میکنید قبل از انقلاب در این کشور، چند درصد مردم مسئلهی استکبار را و استثمار را و غلبهی منافع ابرقدرتها بر منافع ملّتها را درک میکردند؟ یک تعدادی از روشنفکرها. و من به شما عرض بکنم، همین الان در کشورهای اروپایی و در خود آمریکا آن کسانی که این مسائل را درک میکنند، به نسبتْ کمتر از مردم ما هستند؛ نمیدانند در دنیا چه خبر است [ولی] شماها میدانید؛ این رشد و درک سیاسی است.