بیانات و مکتوبات سال 1371


من در این ماه رمضان بخصوص در شبهای احیا، کمتر شبی شد که جوانها را از صمیم قلب دعا نکنم؛ جوانها تعیین‌کننده‌اند و آماده‌اند. دشمن میخواهد جوانهای ملّت ایران را از آنها بگیرد؛ چه‌جور؟ با فاسد کردن؛ با گرفتن احساس مسئولیّت از آنها؛ با گرفتن شور و شوق ایمانی از آنها؛ با سرگرم کردن به لهو و لعب؛ با انداختن در دام شهوات. اگر جوان یک ملّتی سالم باشد و مؤمن باشد، همان چیزی اتّفاق می‌افتد که شما در جبهه‌های نبرد هشت‌ساله دیدید: جوانهای مؤمن ما، جوانهای پُرحماسه‌ی ما، جوانهای پُرشور ما، آن‌چنان ایمان و صفایی از خودشان نشان دادند که انسان در عرفای کهن‌سال نظیر آن را کمتر میتواند پیدا کند؛ و در میدان جنگ، به پشتوانه‌ی همان ایمان توانستند سدهای مستحکم را بشکنند و پای دشمن را قطع کنند و از تجاوز جلوگیری کنند. اگر این جوانها نبودند، اگر این ایمان نبود، اگر این شور و شوق نبود، میدانید بر سر این ملّت و بر سر این کشور چه می‌آمد؟ این جوانِ خوب است. و جوان ناسالم و جوان سرگرم شهوات و جوان غرق در مادّیات و لهو و لعب و فساد اخلاقی و جنسی و انواع و اقسام فساد، چه میشود؟ همان چیزی میشود که ما در بعضی از کشورهای دنیا مشاهده میکنیم که قدرت استکباری بر گُرده‌های آنها سوار است و از جوانهایشان نفَس در نمی‌آید؛ چرا؟ چون جوان وقت ندارد؛ جوانی که دل‌مشغولِ لهو و لعب و مِی و مطرب و سرگرم فساد و فحشا و شهوت است، مگر فرصت این را دارد که به مبارزه بپردازد و حرف جدّی بزند؟ میخواهند جوانها را این‌جوری کنند. مواظب باشند! خود جوانها باید مواظب باشند! ما به دولت هم سفارش میکنیم، به پدر و مادرها هم سفارش میکنیم، به وزارت ارشاد هم سفارش میکنیم، به رادیو تلویزیون هم سفارش میکنیم، به دستگاه‌های مختلف [هم] سفارش میکنیم امّا من سفارش اصلی را به خود شما جوانها میکنم: مراقب باشید؛ مواظب باشید؛ خاکریزهایتان را محکم کنید که دشمن نتواند در سنگرهای شما نفوذ کند. با این روحیه‌ی ایمانی و استوار است که میتوانید شاخ استعمار را بشکنید، اسلحه را از دستش بگیرید، ملّتتان نفَسی بکشند، بتوانید کشور را بسازید، بتوانید سطح زندگی را بالا ببرید، بتوانید مشکلات و گره‌هایی را که ارثِ گذشته است میراث دوران استعمار و سالها سلطه‌ی اجانب است از بین ببرید. این موانعِ درونی است. زن و مرد فرق نمیکنند؛ دختر و پسر فرق نمیکنند؛ همه باید این را در خود مراقب باشند؛ ماها مسن‌ها، پیرها هم همین‌طور؛ کار ماها سخت‌تر از کار جوانها است.

«28»