هدف را باید خدا قرار داد. اگر برای نماینده هدف خدا باشد، هدفْ خدمت به کشور باشد، خدمت به انقلاب باشد، هدفْ خدمت به مردم باشد، هدفْ پیشبردن کار انقلاب باشد، هدفْ رسیدن به هدفهای انقلاب باشد، هر نفَس کشیدن او، هر طیّ طریق او از خانه تا مجلس، هر لحظه اقامت او بر روی آن صندلی، هر کلمه حرفی که او میزند، هر تلاشی که او میکند، هر اعصابی که او مایه میگذارد، همهی اینها حسنه و صدقه و مایهی قرب الیاللّه است. ما به تلاش احتیاج داریم؛ تلاش همهجانبه و عظیمی که بخشی از آن را قوّهی مقنّنه و عمدتاً مجلس شورای اسلامی بر عهده دارد. به هر حال دیدگاه ما نسبت به شماها این است؛ یعنی دیدگاه مردم این است. مردم ما مردمی هستند متدیّن و فدائی اسلام و علاقهمند به اسلام؛ اگر کسی را مورد اعتماد قرار میدهند از صدر تا ذیل به این خاطر است. حالا از افراد کم و خواصّی که امیرالمؤمنین در نامهی به مالک اشتر، او را از گرایش به آنها برحذر میدارد5 بگذریم؛ آنها را کاری نداریم. بحثِ فلان آدم فرصتطلب یا سرمایهدار یا مانند اینها نیست؛ بحثِ عموم مردم ما و بحثِ تودهی مردم ما و بحثِ آن کسانی است که کشور و انقلاب به آنها متّکی است؛ در انقلاب هم به آنها متّکی بود، در جنگ هم به آنها متّکی بود و امروز هم اگر مسئلهای برای این کشور پیش بیاید، به آنها متّکی است؛ در تلاش اقتصادی هم باز به آنها متّکی است؛ صحبتِ اینها است. اینها با دین سروکار دارند: نماینده را متدیّن میخواهند، در خدمت حقیقت میخواهند، در خدمت اسلام میخواهند. خداوند باید توفیق بدهد به همهی ما و خود ما هم بایستی تلاش بکنیم.