بیانات و مکتوبات سال 1371


در مسئله‌ی غدیر، حقایق بسیاری نهفته است. صورت قضیّه این است که نبیّ مکرّم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) برای جامعه‌ی نوپای اسلامی در آن روز که در حدود ده سال از پیروزی اسلام و تشکیل آن جامعه گذشته بود، مسئله‌ی حکومت را و امامت را با همان معنای وسیعی که دارد حل میکنند و امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) را به جانشینی خود در غدیرخم و در بازگشت از حج نصب میکنند. البتّه همین ظاهر قضیّه بسیار مهم است و برای کسانی که در مسائل یک جامعه‌ی انقلابی اهل تحقیق و تدبّر باشند، یک تدبیر الهی است ولی ماورای این ظاهر هم حقایق بزرگی وجود دارد که امّت اسلام و جامعه‌ی اسلامی اگر به آن نکات برجسته توجّه بکند، خط و راه زندگی روشن خواهد شد. اساساً اگر امروز در قضیّه‌ی غدیر، عموم مسلمین و فِرق مسلمین چه شیعیان که این قضیّه را قضیّه‌ی امامت و ولایت میدانند؛ و چه غیر شیعیان که اصل قضیّه را قبول دارند امّا برداشت آنها از این مسئله، مسئله‌ی امامت و ولایت نیست و چیز دیگری است بیشتر توجّه خودشان را بر این نکاتی که در قضیّه‌ی غدیر است متوجّه و متمرکز کنند، شاید برای مصالح مسلمین دستاوردهای زیادی را با خود داشته باشد. و بنده به یکی دو نکته از آن نکات به‌صورت کوتاه اشاره میکنم.

«2»