آنجایی که بزرگان میترسند، آنجایی که دشمن چهرهی بسیار خشنی را از خود نشان میدهد، آنجایی که همه احساس میکنند که اگر وارد میدان بشوند یک میدان غریبانهای آنها را در خود خواهد گرفت، جوهرها و باطن افراد شناخته میشود. معلوم شد در تمام دنیای اسلامی آن روز که دنیای بزرگی هم بود و کشورهای اسلامی زیادی که امروز مستقل و جدا هستند، آن روز یک کشور بودند، با جمعیّت بسیار زیاد کسی که این تصمیم را، این عزم را، این جرئت را داشت که در مقابل دشمن بایستد، حسینبنعلی (علیه السّلام) بود و بدیهی بود که وقتی مثل امام حسینی حرکت بکند و قیام بکند، یک عدّهای از مردم هم دور او را خواهند گرفت و گرفتند یک عدّهای. اگرچه آنها هم وقتی معلوم شد که چقدر کار سخت است و چقدر شدّتعمل وجود دارد، یکی یکی از دور آن حضرت پراکنده شدند و از هزار و اندی آدمی که با امام حسین (علیه السّلام) از مکّه راه افتاده بودند یا در بین راه به حضرت پیوسته بودند، در شب عاشورا تعداد خیلی کمی ماندند، که با مجموع آنچه روز عاشورا خودشان را رساندند به حضرت، شدند ۷۲ نفر! این خیلی مظلومیّت است.