آیا تاریخ کشور را کسی بخواهد تحریف کند، این بدترین نوع تحریف نیست؟ همین داستانهایی که این روشنفکرهای ناسازگار با اسلام دارند مینویسند. فقط با اسلام ناسازگارند، وَالّا نمیشود گفت یک روز با دستگاه سلطنت یا با کمونیسم ناسازگار بودند؛ نه، یک روز [طرفدار] کمونیست است، یک روز [طرفدار] سلطنتطلب است، یک روز طرفدار لیبرالها است، یک روز طرفدار فلان خطّ سیاسی ورشکسته در کشور است؛ یعنی هیچ مبنایی ندارد. آن چیزی که در همهی این احوال و اطوار مختلف او وجود دارد و مشترک است، چیست؟ ضدّیّت با دین و اسلام است. اینجور آقایان شدند پرچمدار قصّهنویسی کشور! این گناه نیست؟ این تأسّفآور نیست؟ قصّهی ایران این است که اینها دارند مینویسند؟ قصّهی ایران این است که محمّد حجازی اوّل این قرن نوشته؟ کتاب «زیبا»ی حجازی را دیدید؟ اگر میخواهید بفهمید این کتاب چیست، به خاطرات فردوست27 مراجعه کنید؛ این جلد دوّم خاطرات فردوست، بهاصطلاح یک بساطی را مشخّص میکند. من البتّه [کتاب] «زیبا»ی حجازی را سالها پیش خوانده بودم و همین برداشت را داشتم؛ بعد که این کتاب را خواندم، دیدم عجب! این چند جبهه است، جبههی فرهنگیاش، همین محمّد حجازیها و مانند اینها هستند. دیدم اینها قشنگ همان خط را تعقیب کردند. یک سیاستی است که در ایران میخواهد حکومت کند؛ پشتش انگلیس است، پشتش فراماسونری است، پشتش کمپانیها هستند، جلویش رضاخان است. خب، این یک عَلَم و دستک تنبک فرهنگی میخواهد؛ او کیست؟ او علی دشتی است، او محمّد حجازی است؛ خب، اینها بودند. همیشه این کارها در کشور ما شده، الان هم دارد میشود؛ الان هم در آمریکا، پول سیآیاِی را میگیرند، یا پول عراق را میگیرند، پول صدّام را میگیرند، علیه جمهوری اسلامی فعّالیّت میکنند. خب، این یک دستک تنبک و پردهی شبیهخوانی فرهنگی هم لازم دارد؛ اینجا فلان مجلّه و فلان کتابِ رمان است. اینها دارند این کار را میکنند؛ یعنی جادّهصافکن آنها هستند. اگر کسی فقط به شکل یک کار فرهنگی محض نگاه کند، اشتباه کرده؛ اگرچه به شکل کار فرهنگی محض هم به او نگاه کنیم، باید در مقابلش رجالی بسیج بشوند، مؤمنینی باید بسیج بشوند؛ چون دارند تخریب میکنند؛ تخریب فرهنگی دارند میکنند امّا فقط فرهنگی نیست؛ فرهنگی است، سیاسی است، به یک معنا اقتصادی است؛ پشتش همان کمپانیهایند، پشتش همان دستگاه استکبار و استثمار است. وقتی که از آن عقب جبهه به جلو میرسد، به این شکل درمیآید. خاصیّت خطّ جلوی مواجهه با مردم این است؛ با مردم که نمیشود با تانک و توپ و تفنگ برخورد کرد؛ با کتاب و مجلّه و قلم برخورد میکنند؛ اینجوری دارند برخورد میکنند. این است که به نظر من از این قاعدهی فرهنگی که امروز بحمداللّه به وجود آمده و در بین شماها نویسندگان واقعاً خوبی هستند [باید استفاده کرد].