بیانات سال 1371


این کشور احتیاج دارد به قصّه‌نویسی. مگر میتواند یک جامعه‌ای بدون قصّه‌نویسی باشد؟ همین‌طور که تاریخ جنگ را اگر شما ننویسید، دیگری می‌آید مینویسد و دروغ مینویسد، قصّه‌ی شما را هم اگر شما ننویسید، دیگری می‌آید دروغ مینویسد. خب، ببینید الان دارند مینویسند، قصّه‌ی ایران را دروغ دارند مینویسند. من می‌بینم آقایی برداشته قصّه نوشته [درباره‌ی] روستاهای خراسان. خب، من خودم خراسانی‌ام و روستاهای خراسان را می‌شناسم. …… این چیزی که او تصویر کرده از روستاهای ایران، دروغ است؛ او کتابهای «امیل زولا»ی فرانسوی را که مال صد سال قبل است، خوانده. امیل زولا که مال حالا نیست؛ صد سال قبل، آن هم در روستاهای فرانسه، یک چیزی را دیده، این برمیدارد در روستای سبزوار ایران آن را تقلید میکند! خب، این دروغ نیست؟ این گزارش غلط نیست؟ کدام روستا را شما دارید که در آن فاحشه‌خانه هست، مسجد نیست؟ چنین روستایی را شما سراغ دارید؟ مردم آنجا به همه‌چیز توجّه دارند، به نماز و روضه‌ی امام حسین و شبیه‌خوانی توجّه ندارند! چنین روستایی شما دارید؛ آن هم سی سال پیش؟ دروغ نیست این؟ قصّه فقط سرگرمی که نیست؛ صادق‌ترین تاریخها قصّه است؛ صادق‌ترین تاریخها، گزارشهای تاریخی، همان قصّه‌ای است که نوشته میشود؛ تاریخ را آدم در آن قصّه می‌بیند، حقایق تاریخی را می‌بیند.

«18»