جهت اوّل، درسهای عاشورا است؛ عاشورا پیامهایی دارد، درسهایی دارد. عاشورا درس میدهد که برای حفظ دین باید فداکاری کرد؛ درس میدهد که در راه قرآن از همهچیز باید گذشت؛ درس میدهد که در میدان نبرد حقّ و باطل، کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان، شریف و وضیع،2 امام و رعیّت با هم در یک صف قرار میگیرند؛ درس میدهد که جبههی دشمن با همهی تواناییهای ظاهری، بسیار آسیبپذیر است؛ همچنان که جبههی بنیامیّه بهوسیلهی کاروان اسیران عاشورا در کوفه آسیب دید، در شام آسیب دید، در مدینه آسیب دید، بالاخره هم به فنای جبههی سفیانی منتهی شد. [عاشورا] درس میدهد که در ماجرای دفاع از دین، از همهچیز بیشتر، بصیرت برای انسان لازم است؛ بیبصیرتها فریب میخورند؛ بیبصیرتها در جبههی باطل قرار میگیرند بدون اینکه خود بدانند؛ همچنان که در جبههی ابنزیاد کسانی بودند که از فسّاق و فجّار نبودند، از بیبصیرتها بودند؛ اینها درسهای عاشورا است. البتّه همین درسها کافی است که یک ملّت را از ذلّت به عزّت برساند؛ همین درسها میتواند جبههی کفر و استکبار را شکست بدهد؛ درسهای زندگیسازی است.