خب، حالا یک سیاستی در اینجا بهطور قهری برای ضدّاسلامهای دنیا مطرح میشود؛ اگر بتوانند این نقطهی امید را کور بکنند، در اوضاع جهانی حرکت اسلامی یک تغییر عمده به وجود خواهد آمد نه اینکه از بین خواهد رفت؛ عرض کردم ازبینرفتنی نیست؛ یعنی در همین مصری که شما ملاحظه میکنید، حکومت اسلامی قطعاً یک روزی سر کار میآید، شکّی نداشته باشید؛ در الجزائر بلاشک این حرکت اسلامی قدرت را به دست خواهد گرفت، حالا یکخرده زودتر یا یکخرده دیرتر، کمااینکه در سودان دیدید به دست گرفت و مسلمانها سر کارند؛ در تونس عین همین قضیّه تکرار خواهد شد؛ در مغرب عین همین مطلب تحقّق پیدا خواهد کرد؛ شک نداشته باشید که اینها خواهد شد، البتّه دیر و زود دارد؛ پس، ازبینرفتنی نیست یعنی بسیاری از نیروهایش را این حرکت از دست خواهد داد و باز میآید روی دوش یک عدّهی محدودی و مخصوصی؛ کمااینکه یک روزی در همین مصر، مثلاً سیّد قطب10 بود و محمّد قطب11 بود و چهار نفر [عضو] اخوانالمسلمین12 یک کاری میکردند؛ بقیّهی مردم در این فکرها نبودند؛ نمازشان را میخواندند و میرفتند سراغ کارشان. امروز شما در دانشگاههای مصر میبینید وضع جور دیگری است؛ باز هم همانجور خواهد شد. پس سیاست کور کردن نقطهی امید جمهوری اسلامی، یک سیاست بسیار جدّی است برای آمریکا، برای اروپا، برای صهیونیسم، برای شبکههای ناشناختهی اختاپوسی استکبار جهانی، برای همان پیرمردهای جاافتادهی شورای روابط سیاست خارجی آمریکا13 که مینشینند مباحث سیاست خارجی را تحلیل میکنند و میدهند دست کارشناسها، که به تصویب میرسد و به مرحلهی اجرا؛ یا در انگلیس همینطور. چه برای آنها یک سیاست اصلی است: نقش اسلامی را از پیشانی جمهوری اسلامی زدودن.