مصلحت؛ معنای مصلحت این است که اگر داریم در یک راهی میرویم، رسیدیم به یک صخرهای و دیدیم صخره را نمیشود حرکت داد، نمیشود تکانش داد، حرکتمان را متوقّف نمیکنیم، میرویم آن طرف، از بغل یک راه باز میکنیم و میرویم؛ این معنای مصلحت است. یعنی علاججویانه با مسائل برخورد کردن که این فرق دارد با حکمت همیشه سعی در حلّ مشکلات کردن، با زرنگی گرهها را باز کردن. این سه پایه باید محفوظ باشد در سیاست خارجی ما، در برخورد ما با دنیا، تا آن نقش امید از چهرهی جمهوری اسلامی زدوده نشود و این ستاره افول پیدا نکند، تا حرکات اسلامی و ملّتهای اسلامی در ظلمت قرار نگیرند. این هم نکتهی دیگری که خواستم عرض کنم. خلاصه اسلامی بودن، پایهی کار ما است. اساس کار ما اسلامی بودن است. تصوّر من این است که تظاهرات18 اسلامی نمایندگان ما باید خیلی زیاد باشد، که حالا این را خوب است در آن بحث بعدی عرض بکنم.