اگر ما اعلام جنگ نمیدهیم، کشتیهای فلان دولت را در دریا غرق نمیکنیم، معنایش این نیست که ما دشمنی با او نداریم. این حالت تعرّض دشمنانه، لازمهی بقای حرکت اسلامی در دنیا است؛ یادتان باشد. اگر خدای نکرده ما از این حالت صرف نظر کردیم، ...... داریم مایه میگذاریم از جیب خلیفه؛ این است قضیّه. این در دیپلماسی ما، در سیاست خارجی ما بایستی ملحوظ باشد. خب، حالا ما با عراق الان جنگ نداریم؛ یعنی با عراق صمیمی هستیم؟ کسی این را باور میکند؟ اگر قسم هم بخورید، از شما باور نمیکنند؛ کمااینکه صدّام حسین هم اگر قسم بخورد، کسی از او باور نمیکند؛ صمیمی نیستیم [امّا] الان مصلحت جنگ نداریم. اگر او به ما حمله نمیکرد، باز هم ما با او جنگ نمیکردیم، مخالف هم با او بودیم. با صدّام نمیتواند کسی دوست باشد؛ صدّام یک عنصری است که انسان بتواند با او دوست باشد؟ کسی که به هیچ مبنائی پابند نیست. امّا دوست بودن یا نبودن، غیر از دشمنی کردن یا نکردن است؛ اینها دو مقوله است. عین همین مسئله در باب وضع ما با استکبار جهانی، بخصوص با آمریکا جاری است. بعضیها تا میگوییم که نه، ما دشمنیمان با آمریکا محفوظ است، میگویند خیلی خوب، پس چرا نمیروید بجنگید با آمریکا؟ این شد جواب؟ چرا نمیرویم بجنگیم؟ خب مصلحت نمیدانیم بجنگیم. مصلحت نمیدانیم جبههی جنگ را اینجور باز کنیم؛ یک جور دیگر خودمان بلدیم بجنگیم؛ آنجوری میجنگیم که او نتواند علاج کند؛ توجّه کردید؟ آن نقش اصلی حکومت ما، این است.